خاطرات آزاده اسماعیل یکتایی لنگرودی؛
افسران عراقی دستور دادند که نماز خواندن و بیدار ماندن در شب ممنوع است. فقط به ما اجاره دادند برای صرف سحری، نیم ساعت قبل از نماز بیدار شویم.
خاطرات آزاده حمیدرضا قنبری؛
با فرارسیدن ماه مبارک رمضان رزمندگان در اسارات حال و هوای خاصی پیدا می کردند وهمه با جنب و جوش غیر قابل وصف به آماده سازی آسایشگاه می پرداختند.
خاطرات آزاده علی اصغر افضلی؛
چند روز مـانده به عـید نوروز، خانه تکانی اسـرا شـروع می شد. البتــه آن خانه تکانی زحمت زیادی نداشت چون ما از این دنیا و ما فیها به جـــز شست و شـوی دو پتوی مندرس و کهنه، کار دیگری نداشتیم.
برگرفته از کتاب ملاقات با غریبهها؛
آزاده «قدرتالله مهرابی کوشکی» از دوران اسارتش در کتاب «ملاقات با غریبهها» درباره ماجرای سپاهیشدن یکی از اسرا در زندان بعثیها روایت میکند.
روایت آزاده عبدالصاحب قماشیان؛
هنگامی که یک افسر میآمد، همه باید جلوی او برمیخاستند و پا میکوبیدند. در این هنگام سید حرکتی را آغاز کرد. گفت: اگر این افسر داخل اردوگاه آمد و برپا دادند، ما بلند نمیشویم، اما اگر افسر مافوق او آمد، ما بلند میشویم.
خاطرات آزاده زکریا شکری؛
افتخار آزادگان عملیات «خیبر» به فتح دژهای صبر و استقامت است و آنها با وجود اینکه خود در بند بودند، با بند کشیدن روحیه دشمن، آزادگی فاتحان خیبر را به دشمن بعثی نشان دادند.
خاطرات آزادگان عملیات خیبر؛
محفل «خط شکنان خیبری» به همت موسسه فرهنگی پیام آزادگان و با همکاری حوزه هنری خراسان جنوبی به منظور بزرگداشت عملیات بزرگ خیبر در مجتمع زینبیه بیرجند با حضور آزادگان این عملیات برگزار شد.
خاطرات آزاده قدرت سیدی زاده؛
آزاده سرافراز «قدرت سیدی زاده» از رزمندگان و یادگاران هشت سال دفاع مقدس است که در سال 1367 در تک آخر صالح آباد وقتی که به عنوان پاسدار مسئولیت فرمانده گردان عملیاتی را بر عهده داشت به اسارت دشمن بعثی درآمد.
خاطرات آزاده مظاهر کریمی؛
در روزنامه عراقی زیر عکس من نوشته بود: «ایران نیرو ندارد و پاسداران خمینی با اتوبوس بچهها را از مدرسه به جبهه میآورند.»
حکایت آزاده عبدالکریم کریمپور؛
آزاده «شیخ عبدالکریم کریمپور» در بخشی از کتاب «کلاهقرمزیها» به روایت خاطراتی از ایام الله دهه فجر و پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است که به مناسبت چهل و سومین سالروز این پیروزی با شکوه منتشر میشود.