آب خنک به روش ابتکاری، چای گرمشده با المنت، و ظرفهایی که زمانی توالت بودند؛ اینها فقط بخشی از سختیهای آزادگان در رمضانهای اسارت بود. سید هادی غنی، از خاطرات خود در اردوگاه تکریت ۱۱ میگوید.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان،
در چهارمین نشست «عصر خاطره الماسهای درخشان» که به همت مؤسسه پیام آزادگان استان تهران برگزار شد، آزادگان سرافراز گرد هم آمدند تا از روزهای روزهداری در دوران اسارت بگویند.
این برنامه با حضور آزادگان سرافراز از اردوگاههای مختلف، از جمله علی ابراهیمی، سید
صباح معصوم زاده، حجتالاسلام و المسلمین علیاصغر صالحآبادی، سید هادی
غنی، عباس شهریاری، غلامرضا مالکی، رضا ملیح، محمود تاجداری، عبدالله
عبادی، احمد خراسانی، رضا الهی، عبدالله سرابی و سید رسول عمادی برگزار
شد.
سید هادی غنی، از آزادگان اردوگاه تکریت ۱۱، با بیان گوشهای از این روزهای دشوار، از فشارها، شکنجهها و ایستادگی آزادگان در برابر بعثیها سخن گفت.
صحنهای فراموشنشدنی از همدلی در اسارت
سید هادی غنی که در عملیات کربلای ۵ و در منطقه شلمچه به اسارت درآمد، گفت: «در پادگان الرشید، یکی از اسرا که روزه بود، غذای نهارش را جمع کرده بود تا هنگام افطار بخورد. اما در مسیر، یکی از بچهها که پایش مجروح بود، ناخواسته باعث شد که او زمین بخورد و غذایش بریزد. با وجود درد و رنج، آن اسیر مجروح با شرمندگی عذرخواهی میکرد که باعث از بین رفتن غذای دوستش شده است.»
قرآنی که در اسارت پنهان شد
او در ادامه به سختگیریهای شدید عراقیها در اردوگاه تکریت ۱۱ اشاره کرد و گفت: «ما ۱۴ آسایشگاه بودیم و هر آسایشگاه فقط یک قرآن داشت که بهصورت دورهای بین بچهها دست به دست میشد. کسی جرأت نداشت قرآن را آشکارا بخواند. اما یک روز، یکی از نگهبانان عراقی که اسمش "عوض" بود، مخفیانه یک قرآن به من داد و گفت: "پنهانش کن که کسی نبیند." این نگهبان، برخلاف بسیاری از دیگر بعثیها، کمتر برخورد میکرد و شاید در دلش ذرهای انسانیت باقی مانده بود.»
عبادت ممنوع، شکنجه در انتظار روزهداران
در اردوگاه، عبادت و برگزاری هرگونه برنامه مذهبی بهشدت سرکوب میشد. سید هادی غنی گفت: «در اردوگاه، عراقیها به حدی سختگیری میکردند که اگر کسی را نیمهشب در حال وضو گرفتن میدیدند، وحشیانه شکنجه میکردند. شخصی به نام "عدنان" که به شکنجه اسرا معروف بود، به هر بهانهای بچهها را آزار میداد. فقط کافی بود کسی را در حال نماز ببینند تا سختترین شکنجهها را برایش در نظر بگیرند.»
ظروف آلوده، چای سرد و روشهای ابتکاری برای بقا
کمبود امکانات، شرایط زندگی را برای اسرا دشوار کرده بود. این آزاده دفاع مقدس در بخشی دیگر از خاطراتش گفت: «نه قلمی داشتیم، نه کاغذی، و نه حتی مُهری برای نماز. برای همه چیز محروم بودیم. عراقیها مجبورمان کردند ظرفهایی را که برای مدتها بهعنوان ظرف توالت استفاده شده بود، را تمیز کنیم و از آنها مجدداً بهعنوان ظروف غذا استفاده کنیم.»
او به یکی از مشکلات روزهداران هم اشاره کرد و گفت: «چایای که به ما میدادند، سرد و بیکیفیت بود و ارزش استفاده نداشت. اما بچهها با المنت و روشهای خلاقانه آن را گرم میکردند. بعد از مدتی، عراقیها کوزهای که به آن "حبانه" میگفتند، به ما دادند. ما با گونی نخی دور آن را پیچیدیم و خیسش کردیم تا آب درونش خنک بماند. این تنها راهی بود که میتوانستیم در آن گرمای طاقتفرسا، آب خنک داشته باشیم.»
با وجود تمام این سختیها، اسرا همچنان به روزهداری و عبادت ادامه میدادند. عراقیها با هر بهانهای آنها را تحت فشار قرار میدادند تا دست از اعتقاداتشان بکشند، اما آزادگان تسلیم نشدند.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com