آخرین شام اردوگاه را توزیع کردند و گفتند آماده باشید و وسایل خود را جمع کنید، اما نگفتند کجا می روید ولی خبرهای غیر موثق حاکی از حرکت به طرف ایران داشت.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، آخرین گروه اسرای باقیمانده که ۲۳۸ نفر بودند (ابومشاکلها) بعد دو ماه از اضافه خدمت اجباری (اسارت) در اردوگاه رمادیه 9 در شب 30 آبان آماده حرکت به سوی ایران شدند.
آخرین شام اردوگاه را توزیع کردند و گفتند آماده باشید و وسایل خود را جمع کنید، اما نگفتند کجا می روید، ولی خبرهای غیر موثق حاکی از حرکت به طرف ایران داشت. شب از نیمه گذشته بود که درب آسایشگاه باز شد. ابتدا یک گروه پنج نفره را به بیرون از اردوگاه بردند و بعد از چند دقیقه گروه بعدی تا نوبت به گروه ما رسید. وسایل شخصی را جمع کردیم و از اردوگاه خارج شدیم. در بیرون از اردوگاه تعدادی اتوبوس و تعداد زیادی سرباز منتظر ما بودند. قبل از ورود به اتوبوس بازرسی از وسایل انجام شد و خیلی از لوازم همراه را برگرداندند و سپس چند سرباز با ماشین های ریش تراشی به زور اسرا را روی صندلی می نشاندند و ریش بیشتر بچه ها را می تراشیدند تا اینکه تعدادی از بچه ها با تراشیدن ریش مخالفت کردند و مقداری درگیری پیش آمد. از آنجا که عراقی ها پیش بینی این مسئله را کرده بودند با هجوم نگهبانان موضوع به خیر گذشت و در حالی که آخرین نفرها در حال سوار شدن به اتوبوس بودند صدای ملکوتی اذان صبح به گوش رسید. دوباره بحث نماز خواندن مطرح شد، که ابتدا نگهبانان مخالفت کردند ولی وقتی با مقاومت اسرا روبرو شدند مجبور شدند که اجازه نماز خواندن به بچه ها را بدهند. در این موقع همه اسرا با خاکی که وجود داشت تیمم کردند و روی زمین خاکی کنار اتوبوس نماز خواندند.
بعد از نماز به طرف بغداد حرکت کردیم. هنوز نمی دانستیم که کجا می خواهند ما را ببرند، تا زمانیکه به بغداد رسیدیم و تابلوی فرودگاه بغداد نمایان شد. بعد از گذشت مدتی به فرودگاه بغداد رسیدیم. با توجه به تجربه ربوده شدن از اردوگاه 18 مطمئن نبودیم که آزاد می شویم تا اینکه در سالن فرودگاه کاردار ایران که برای بدرقه اسرا آمده بود را دیدیم و اطمینان داد که شما را آزاد می کنند. به عنوان یادگاری به هر یک از بچه ها یک مهر تربت کربلا اهدا کرد. نزدیک ظهر بود که سوار هواپیما شدیم و هواپیمای عراقی به طرف ایران حرکت کرد ولی هنوز هم باورمان نمی شد که داریم آزاد می شویم تا زمانی که مهماندار اعلام کرد از مرز رد شدیم و وارد خاک ایران شدیم
ساعتی از ظهر گذشته بود که وارد فرودگاه مهرآباد شدیم و با پیاده شدن از هواپیما سجده شکر به درگاه خدا گذاشتیم که به ما نعمت آزادی عطا نمود و به این ترتیب چهار سال اسارت به اتمام رسید. باشد که مورد رضای الهی قرار گرفته باشد و توشه ای برای آخرتمان باشد. نا گفته نماند عراقی ها به افرادی که همیشه درد سر ایجاد می کردند و در مسائلی که در اردوگاه پیش می آمد دخیل بودند «ابومشاکل» لقب میدادند.
آزاده حسینعلی قادری یکی از ۲۳۸ نفر
انتهای پیام/
رَبُّنَا وَیَغْفِرْ لَنَا لَنَکُونَنَّ مِنْ الْخَاسِرِینَ