سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
/ خاطـرات

خاطرات آزادگان

شما مجوس هستید و دلیلى براى روزه گرفتن شما وجود ندارد!
خاطرات آزاده حسن زارعی؛
عراقى‌ها به شدت با روزه گرفتن بچه‌ها مخالفت مى‌کردند و مى‌گفتند: «شما مجوس هستید و دلیلى براى روزه گرفتن شما وجود ندارد».
سختی تهیه آب خنک برای افطار اسرا
خاطرات سرلشکر خلبان شهید آزاده «حسین لشگری»؛
دومین ماه رمضان را در اسارت می‌گذراندیم. ما بین شب‌های قدر برادرانی که طبقه بالا بودند به پایین آورده شدند. هیجده ماه از آن‌ها دور بودیم. هر کس با دیدن دوستش او را سخت در آغوش می‌گرفت و اشک شوق می‌ریخت.
قسمت سوم: وقتی که مفتی مفتی کارم تمام بود!
خاطرات آزاده محسن جامِ بزرگ؛
در یکی از بازدیدها معاونان ادارات را به خط یکی از یگانهای مستقر در کنار اروندرود، پشت پالایشگاه آبادان بردم. برای اینکه مستقیم نرویم تو دید دشمن، ماشین ها را به موازات خط و در پشت یک ساختمان مخروبه پارک کردیم.
بعثی‌ها غذای فاسد به اسرا می دادند/ ۷۵۰ آزاده موصلی حافظ قرآن شدند
خاطرات آزاده سید روح‌الله موسوی؛
تا پایان دوران اسارت ۷۵۰ نفر از آزادگان در اردوگاه حافظ کل قرآن شدند و ماه رمضان روزی حتما یک دوره و حتی ۲ دوره قرآن کریم را با کیفیت و تسلط بسیار بالا بچه ها ختم می کردند.
قسمت دوم: آقای جام بزرگ! تو چه کاره ای، هرجا می رویم این جوری تحویلت می گیرند؟!
خاطرات آزاده محسن جامِ بزرگ؛
آقای حسن لشگری، معاون آموزشی مدیرکل پرسید: آقای جام بزرگ! تو چه کاره ای، هرجا می رویم این جوری تحویلت می گیرند؟!
خلاقیت اسرا برای جلوگیری از خشک شدن آب دهانشان در ماه رمضان
خاطرات آزاده عمران احمدی؛
اسارت واژه غریبی است، حتی اسمش هم باعث دلتنگی می شود. شکنجه جسمی و فشار روحی، غم فراق، درد جبهه و تشنگی به اندازه ای زیاد بود که اسرا برای اینکه آب دهان شان خشک نشود سنگ ریزه را زیر زبان می گذاشتند.
اهمیت نماز اول وقت در سیره سید آزادگان
محمدعلی امین‌زاده از نزدیکان مرحوم حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدعلی‌اکبر ابوترابی روایت می‌کند: حاج‌آقا ابوترابی به نماز اول وقت بسیار اهمیت می‌داد. در سفر‌هایی که با هم بودیم، هر جا که وقت اذان و نماز می‌شد، همانجا می‌ایستادیم و با آبی که داشتیم وضو می‌گرفتیم و سپس پتویی پهن می‌کردیم و نمازمان را می‌خواندیم.
قسمت اول: ناسلامتی جنگ در راس همه ی امور بود!
خاطرات آزاده محسن جامِ بزرگ؛
محـسن جام بزرگ مـتولد خـرداد مـاه 1332 در هـمدان است که زمسـتان 1357 به فرمـان امـام خمینی از خدمت سربازی فرار کرد و در سال 1359 به استـخدام آموزش و پرورش در آمـد.
خاطراتی از ماه مبارک رمضان و اولین ماه رمضان و عید فطر در اسارت
روایت آزاده مهدی طحانیان؛
اردوگاه عنبر در یکی کویری‌ترین استان‌های عراق هم‌مرز با اردن و عربستان بود. آب و هوای خشکش چیز استثنائی‌ای بود. به هر مصیبتی که می‌شد گرسنگی روزهای بلند و کش‌دار تیرماه را تحمل می‌کردیم.اما تشنگی بیچاره‌مان کرده بود.
اردوگاه معروف به «اکبر الدَجالین» یا ارشد دروغگوها/ آخرین تحویل سال نو در اسارت
خاطرات آزاده علی اکبر عرفانی؛
عراقی‌ها اردوگاه «۱۷ تکریت» را به «اکبر الدَجالین» یا ارشد دروغگوها می‌شناختند، به این علت که بعثی‌ها ایرانی‌ها را دجال خطاب‌ می‌کردند!

آخرین خاطرات

پس زمینه خبرنگار افتخاری
صفحه ویژه سید آزادگان