سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
/ خاطـرات

خاطرات آزادگان

آتش‌زدن انبار مهمات بعثی‌ها توسط اسرا
خاطرات آزاده حسین رحیمیان؛
آزاده حسین رحیمیان در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۶۰ به جبهه اعزام شد و در عملیات‌های منطقه کردستان، رمضان و محرم شرکت کرد.
أنتم مسلمون و نحنُ مسلم لماذا تقاتلون؟/ الموت للصدام
خاطرات آزادگان عباس رجبی و محسن القابی‌فر؛
شب‌ها فریاد می‌زدیم الموت للصدام و می‌گفتیم: بسم الله الرحمن الرحیم ایهاالجنود عراقی أنتم مسلمون و نحنُ مسلم لماذا تقاتلون؟ أنزلوا أسلحتکم و فروا. قال السید الحکیم إن الحزب البعث کافر.
جهادی که تمامی ندارد/ آرزوی دیدار حضرت آقا قبل از مرگ
در آرزوی شهادت؛
حسین الله‌وردی آزاده و جانباز ۸ سال دفاع مقدس است که در سال ۶۴ در عملیات ایذایی در منطقه فکه در سن ۱۶ سالگی به اسارت رژیم بعث در آمد.
به سجده افتادم خاک ایران را بو می‌کردم و می‌بوسیدم
برشی از کتاب/ آزاده «موسی الرضا بزرعلی»:
هیچ کس را نمی‌شناختیم، اما تمام آنها که آنجا ایستاده بودند برای من آشنا بودند. مهم نبود چه کسی هستند و چه سمتی دارند. همین‌قدر که ایرانی بودند برایمان کافی بود که همچون برادری آنها را در آغوش بگیریم.
اسارت برای ما نه فقط پایان جنگ نبود بلکه شروع جنگی دیگر بود
خاطرات آزاده قاسمعلی درویشی؛
گرچه عراق اسرا را از هم جدا کرد اما در بین اسرا وحدت برقرار بود، هرچند اسیر بودیم اما اسارت را پایان وظیفه خود نمی‌دانستیم و همواره در برابر خواسته دشمن مقاومت می‌کردیم.
تاریخ بازگشت به خاک وطنم را در خواب دیدم
روایت آزاده معزز علی اکبری؛
قبل از اینکه آزادی اسرا مطرح و شروع شود یک شب در آسایشگاه در عالم رویا دیدم که می گویند: «آزادی نزدیک است و 26 مرداد ماه همگی از بند اسارت رها می شوید.» خواب شیرینی بود دوست نداشتم تمام شود...
۲ سال و ۷ ماه انفرادی به جرم نوشتن مرگ بر صدام
خاطرات آزاده حسین الله‌وردی؛
در آن روزها جبهه و جنگ به هر چیزی فکر می‌کردیم جز اسارت که به آن دچار شدیم. همه می‌دانستیم عملیات ایذایی یعنی جنگیدن تا آخرین نفر‌ و ماندن تا آخرین نفس.
شکنجه زیر آب یخ/ خوردن غذا با لوله سرم
خاطرات آزاده رستم حقیقی؛
در اردوگاه عنبر سرگردی بود به نام سرگرد محمودی که به فارسی مسلط بود و بسیاری از اسرا را اذیت می‌کرد. یک روز به من گفت که تو آمدی ما را بُکشی؟ آمدی با ما بجنگی؟
خاطره‌ی تأمل برانگیز آزاده «علی دباغ‌چیان» از جنگ تحمیلی +فیلم
هشت سال حماسه(۴)؛
علی دباغ‌چیان آزاده و راوی دفاع مقدس همزمان با چهل و یکمین سالگرد دفاع مقدس و ایام اربعین حسینی به ذکر خاطره‌ای تأمل برانگیز از جنگ تحمیلی پرداخت.
آزاده‌ای که به اسرا آرامش می‌داد
خاطرات آزاده و جانباز احمدعلی قورچی؛
ما از هر گونه فعالیتی در اردوگاه محروم بودیم و اگر خطایی از ما سر می‌زد به طور وحشیانه‌ای شکنجه و مجازات می‌شدیم.

آخرین خاطرات

پس زمینه خبرنگار افتخاری
صفحه ویژه سید آزادگان