خاطرات آزاده سید رسول حسینی؛
نزدیکهای صبح بود که بههوش آمدم به اطراف نگاه کردم دیدم چند نفر از بچهها هم آنجا هستند گفتم چرا به عقب بر نمیگردید، الان هوا روشن میشه! بچهها گفتند: وسط میدان مین گیر افتادیم.
روایت آزاده احمد یوسفزاده؛
احمد یوسفزاده با شروع جنگ تحمیلی به همراه دو برادر دیگرش محسن و یوسف برای دفاع از انقلاب و اسلام به جبهههای نبرد حق علیه باطل میشتابد و در حالی که نوجوانی بیش نبود در عملیات بیت المقدس به اسارت دشمن بعثی در میآید.
خاطرات آزاده و جانباز قدیرعلی تقیان؛
حاج آقا ابوترابی به ما گفت: هر کس بتواند در حفظ قرآن بکوشد من بعد از اسارت شرایطی فراهم میکنم که به دیدار امام(ره) بروند و من به شوق دیدن امام چند جزء از قرآن را حفظ کردم اما اسارت آنقدر به درازا کشید که از دیدن امام(ره) محروم ماندیم.
دلنوشتهای از به جا مانده گردان امام حسن(ع) «حاج غلامشاه جمیلهای» در حماسه جزایر مجنون را به مناسبت آسمانی شدن این آزاده سرافراز و معزز برای مخاطبین عزیز منتشر کردیم.
آزاده محمود رعیتنژاد:
محمود رعیت نژاد رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس و یکی از ۲۳ نفر نوجوان اسیر در بند رژیم بعثی عراق بود که در عملیات بیت المقدس به اسارت درآمد. به تازگی خاطرات این آزاده در کتاب «از مشهد تا کاخ صدام» به چاپ رسیده است
اردوگاه عنبر؛
دکتر بعثی گفت این اسیر با توجه به ترکشی که به سرش خورده غیر ممکن است که زنده بماند و اگر هم زنده بماند بدون استثناء سمت چپش فلج میشود و دیوانه هست.
روایت عاشقانهترین بازگشت(۲۸)؛
بعد از آزادی، مدت یک سال در قم مشغول درس بودم. در این یک سال، دوتا اتفاق مهم افتاد اول این که ازدواج کردم، دوم این که استخدام آموزش و پرورش قم شدم.
روایت عاشقانهترین بازگشت(۲۷)؛
بعضیها از بچهها میگفتند از مسئولان بخواهیم که ما را اول ببرند حرم امام. بعضی میگفتند برویم دیدار رهبری. بعضی هم دوست داشتند زودتر خانوادههایشان را ببیند. میگفتند نباید بیشتر از این چشمانتظارشان گذاشت.
روایت عاشقانهترین بازگشت(۲۶)؛
وقتی اتوبوس روشن شد، هنوز باور نمیکردیم. از بس که از عراقیها کارشکنی و لجبازی دیده بودیم میگفتیم الان است که اتوبوس را خاموش کنند و همهمان را با کتک و چوب و چماق و کابل برگرداندند آسایشگاه.
خاطرات آزاده و جانباز کریم حکمتی؛
آزاده کریم حکمتی گفت: رژیم بعثی با شکنجه های مختلف سعی می کردند رزمندگان را از آرمان، هدف و عقاید خود بازگردانند و هیچکسی نمی تواند آن شرایط غم انگیز را درک کند مگر آنکه آن را تجربه کرده باشد.