خاطرهای از آزاده سید جلال میرنورانی؛
آزادگان کشورمان در سالهای سخت اسارت علیرغم مواجهه با آزارها و فشارهای فراوان نیروهای رژیم بعثی ایستادگی، صبر و مقاومت بیبدیلی از خود به نمایش گذاشتند.
خاطرهای از آزاده نصرت رئیسی؛
همه سختیها با آمدن ابوترابی به اردوگاه به پایان رسید، اگر او نیامده بود حال روحی ما عوض نمیشد.
خاطرهای از آزاده علی یوسفی؛
علی یوسفی از آزادگان دوران دفاع مقدس در خاطرهای از روزهای اسارتش به ماجرای یک آزاده و انس او با دعا و مناجات اشاره کرده است.
خاطرات آزاده احمد جاسمی؛
بعثیها مرا به اتاق شکنجه بردند و برق بر روی دستان و گوشهایم بستند آنقدر عذابآور بود که تصور میکردم تمام امحا و احشا و مغزم تکان میخورد؛ دو تا سه مرتبه این عمل را انجام دادند.
خاطرات آزاده احمد چلداوی؛
یکی از روزهای گرم تابستان برق اردوگاه بهطور کامل رفت. هوای آسایشگاه حسابی داغ شده بود؛ گویا برقکار کل پایگاه نیز به مرخصی رفته بود وعراقیها به شدت کلافه شده بودند، این بود که صدایم کردند و خواستند مشکل را حل کنم.
خاطرات آزاده اورج قیاسی؛
اورج قیاسی در بهمن ماه سال 1344 در روستای «چمن زمین» از توابع تبریز به دنیا آمد. از کودکی حافظه خوبی در یادگیری داشت و روحانی هرچه در منبر میگفت به حافظه میسپرد و بعد پیش بقیه، مثل آن روحانی حرف میزد.
خاطرات جانباز آزاده جعفر مزیدها؛
لحظههای بمباران چنان در ذهنم حک شد که هیچگاه از مقابل چشمانم کنار نمیرود، ناگهان انفجارهای پیاپی، گویی زلزلهای به پا میشد که پس لرزههایش امان همه را بریده بود.
بیستوششم خردادماه سالروز ولادت شهید محمدجواد تندگویان است، بالاترین مقام کشوری جمهوری اسلامی ایران که در دوران هشت ساله دفاع مقدس توسط رژیم بعثی به اسارت گرفته شد.
نگهبان آن شب یکی از بچههای شیعه بود و نوحه را گوش میداد و گریه میکرد و خودم دیدم که غمزده سرش را به پنجره گذاشته است. اولش بچهها ترسیدند، بعد گفت: نه ادامه بدهید. من هم عزادارم.
وقتی اسرا اطلاع یافتند که حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی از سوی خبرگان رهبری انتخاب شدهاند؛ به قدری امیدوار و خوشحال شدند که نمیتوانم آن را وصف کنم.