خاطره ای از آزاده عباسعلی مومن؛
به خاطر تحمل اسارت و جانبازی از طرف دولت برای ما هدیه در نظر گرفته بودند. بچهها در صف نوبت به نوبت یک چک بیست هزار تومانی و یک سکه بهار آزادی میگرفتند. من با این پول برای خواهرم چادر مشکی و روسری گلدار خریدم.
خاطره امیر بازنشسته میرمحمدی در دیدار با رهبری؛
آزاده مفقودالاثر و جانباز ناجا سید اسدالله میرمحمدی در محضر رهبرانقلاب از خاطرات دوران اسارت خود می گوید و اشاره ای به 3586 اسارت در زندان های ابوقریب و الرشید عراق می نماید.
احمد یوسفزاده از آزادگان جنگ تحمیلی و همرزمان سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و نویسنده کتاب «آن بیست و سه نفر» در یادداشتی به موضوع میزبانی حاج قاسم از یکی از اشرار بزرگ جنوب استان کرمان پرداخته است که در ادامه میآید.
خاطرهای از آزاده ابراهیم مرادی؛
به مناسبت سالروز تجلیل از اسرا و مفقودین آزاده سرافراز هشت سال دفاع مقدس ابراهیم مرادی از آزادگان بخش ساحلی دلوار در جمع کارکنان سپاه امام حسین(ع) از خاطرات سال های اسارت گفت.
اسرا و آزادگان جنگ تحمیلی اگرچه در اردوگاههای عراق در بدترین شرایط زندگی میکردند اما توانسته بودند ضمن تحمل سختیها و شکنجههای طاقتفرسا، به الگویی در زمینههای اخلاقی و رفتاری تبدیل شوند.
خاطرهای از آزاده ناصر قره باغی؛
دوران اسارت برای آزادگان پر است از خاطراتی که تلخیهایش به شیرینیاش میچربد طوری که خیلی از آنها علاقهای به بازگو کردن خاطراتشان ندارند.
بازنشر به مناسبت درگذشت آزاده علیاصغر رباطجزی؛
کار فرهنگی در دل دشمن اصلا موضوع شوخیبرداری نبود، زمانیکه منافقین میآمدند برای سخنرانی، کار فرهنگی بچهها این بود که ظاهراً یک احترامی میگذاشتند اما یک گوش در و یک گوش دروازه.
خاطرهای از نادعلی کافی؛
گاهی برای اینکه سرگرم باشیم، شبها داخل آسایشگاه مخفیانه تئاتر بازی میکردیم. یک شب حین اجرای تئاتر، یکی از سربازهای عراقی از پشت پنجره ما را دید.
داروی ما برای جلوگیری از مرگ و میر بچهها به علت اسهال، استفاده از ماست ساخته شده از شیرخشک و چای جوشانده با هیتر برقی و گاهی تفالۀ خشکشدۀ چای بود.
خاطرهای از آزاده رضاقلی امیری؛
دوران اسارتم را در اردوگاه موصل ۲ سپری میکردم. یک روز یکی از سربازهای عراقی آمد در آسایشگاه را باز کرد و گفت: «همه برای آمارگیری به خط بشین.»