خاطرات آزادگان اردوگاه رمادی ۱۳، حکایتی است از صبر، خلاقیت و ایثار در دل سختترین روزهای اسارت. این روایتها در قالب پروژه ثبت خاطرات آزادگان، برای نسلهای آینده ماندگار میشود.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، موسسه پیام آزادگان استان تهران با اجرای پروژه ثبت خاطرات آزادگان دفاع مقدس، در حال زندهکردن لحظاتی از تاریخ مقاومت و ایثار ایران است. این پروژه که با هدف حفظ و انتقال روایتهای آزادگان از اردوگاههای اسارت آغاز شده، نقشی کلیدی در پاسداری از میراث معنوی و تاریخی این قشر سرافراز ایفا میکند.
در این هفته، خاطرات آزادگان اردوگاه رمادی 13 توسط گروهی از این آزادگان شامل رشید نیاتولیزاده، سیدفرزین خادم موسوی، غلامرضا قرهداغی، حمید تلخابلو، محمدرضا داستانی، ابوالقاسم پیربراغی، حسین خاکوند، احمد احمدی، مهدی ناظم، بهرام اسماعیلی، محمدرضا جعفری، علیرضا امیری طاعه، و علیاصغر محمدعلی رجب به ثبت رسید. این آزادگان با بازگویی روایتهای خود، گوشههایی از ایثار و مقاومت در اردوگاه رمادی ۱۳ را برای نسلهای آینده بازگو کردند.
احمد احمدی در خاطرهای از شجاعت و ایستادگی جمعی اسرا در برابر ظلم عراقیها گفت: «یکی از نگهبانان عراقی وارد آسایشگاه شد و دستور داد ده نفر داوطلب برای کتک خوردن بیرون بیایند. ده نفر از اسرا داوطلب شدند و پس از اینکه بهشدت کتک خوردند، بازگشتند. اما نگهبان دوباره همان دستور را تکرار کرد و باز هم همان ده نفر داوطلب شدند و دوباره کتک خوردند. بار سوم نیز همان ده نفر برخاستند و برای کتک آماده شدند. این بار، عراقیها از تصمیم و ایستادگی آنان شوکه شدند و دیگر آنها را کتک نزدند.»
مهدی ناظم خاطرهای از خلاقیت و شور زندگی اسرا در دل سختیهای اسارت بازگو کرد: «برای برگزاری بازی فینال فوتبال اردوگاه، با تلاش و خلاقیت فراوان لباسهای یکدست برای دو تیم تهیه کردیم. هنگامی که بازی آغاز شد و بازیکنان با لباسهای منظم به زمین آمدند، همه اسرا و حتی عراقیها از این صحنه تعجب کردند و شروع به تشویق و دست زدن کردند. این لحظهای بود که حس غرور و امید را به دلهایمان بازگرداند.»
ابوالقاسم پیربراغی، با اشاره به مسابقهای میان اسرا و نگهبانان عراقی، خاطرهای از تصمیمی حکیمانه برای حفظ روحیه جمعی تعریف کرد: «وقتی مسابقات فوتبال در اردوگاه برگزار شد، نگهبانان عراقی از ما خواستند با آنها بازی کنیم. با وجود اینکه ما بازیکنان حرفهای باشگاهی ایران را در تیم خود داشتیم و بهراحتی میتوانستیم آنها را شکست دهیم، تصمیم گرفتیم بازی را مساوی تمام کنیم.»
محمدرضا داستانی، از تلخترین لحظات دوران اسارت گفت و به خاطرهای از رحلت حضرت امام خمینی (ره) اشاره کرد: «پس از شنیدن خبر رحلت امام خمینی، همه اسرا غمگین بودند و گریه میکردند. سرهایمان پایین بود و سکوت اردوگاه را فراگرفته بود. در همین حال، یک نگهبان عراقی آمد و با پوتین به صورتم زد که باعث شد دندانهایم بشکند. شنیدن خبر رحلت امام برای من و دیگر اسرا یکی از سختترین و دردناکترین روزهای اسارت بود.»
پروژه ثبت خاطرات آزادگان دفاع مقدس، نهتنها گنجینهای از روایتهای ایثار و مقاومت را برای نسلهای آینده فراهم میکند، بلکه پیامآور امید و استقامت است. روایتهایی که نشان میدهند حتی در سختترین شرایط، انسان میتواند با شجاعت، خلاقیت و همدلی از پس چالشها برآید.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com