مسعود ماهوتچی در دومین عصر خاطره «الماسهای درخشان روایت کرد که شهید پتراکو پیش از شهادتش از سخنرانی او بر مزارش گفته بود.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، دومین برنامه عصر خاطره «الماسهای درخشان» به همت موسسه پیام آزادگان برگزار شد و جمعی از آزادگان عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ در فضایی معنوی، خاطرات خود از روزهای مقاومت و ایثار را بازگو کردند.
در این مراسم، آزاده مسعود ماهوتچی از رزمندگان حاضر در این عملیاتها، به بیان خاطراتی از شهیدان مسعود پتراکو و مجید نوایی پرداخت.
ماهوتچی که در آن زمان دانشجوی دانشگاه امیرکبیر بود، گفت: «من از گردان المهدی لشکر ۱۰ سیدالشهدا بودم. در آن دوران با شهید مسعود پتراکو رابطه نزدیکی داشتم. قبل از عملیات، او به من گفت: من شهید میشوم و تو بر مزارم سخنرانی خواهی کرد. علاقهای به ماندن در این دنیا نداشت و میگفت که از فقدان دوست صمیمیاش، رمق زندگی ندارد. حتی از من خواست اگر در مجلسش سخنرانی کردم، حتماً از امام علی (ع) یاد کنم.»
وی افزود: «شهید پتراکو در مرحله شناسایی عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. اما من به اسارت دشمن درآمدم. چهار سال بعد، زمانی که پیکر مطهرش بازگشت، خانوادهاش که من را نمیشناختند، درخواست کردند در مراسم سخنرانی کنم. آنجا بود که یاد حرفهایش افتادم و متوجه تحقق وعده او شدم.»
ماهوتچی در ادامه خاطرهای دیگر از شهید مجید نوایی را روایت کرد: «قبل از عملیات کربلای ۵، در سنگر بودیم. دیدم یکی از روحانیون گردان نامهای میخواند. پرسیدم این نامه چیست؟ گفت این نامه خاطرات و خوابهای یکی از همرزمان به نام مجید نوایی است که تمام مراحل زندگیاش از ازدواج تا شهادت را در خواب دیده و فقط قسمت شهادتش هنوز محقق نشده بود. او شب قبل از عملیات خواب دیده بود که از ناحیه سینه به شهادت میرسد.»
وی افزود: «در همان عملیات، مرحله اول با موفقیت انجام شد و به عقب بازگشتیم. اما زمانی که به خط مقدم برگشتیم، شهادت مجید دقیقاً به همان شکلی که در خواب دیده بود، اتفاق افتاد. همه بچههای گردان با دیدن تحقق آن پیشگویی، ساعتها گریه کردند.»
این آزاده سرافراز همچنین خاطرهای از دوران اسارت خود را روایت کرد: «پس از اسارت، من به همراه احمد چلداوی و انتظاری تصمیم گرفتیم از اردوگاه عراق فرار کنیم. موفق شدیم اما در لحظات آخر مجدد دستگیر شدیم. بعد از دستگیری، ما را به اردوگاه دیگری منتقل کردند که اتفاقاً حاجآقا ابوترابی هم در آنجا حضور داشتند. هنوز هم در بند اسارت بودیم که حاجآقا را دیدم.»
ماهوتچی درباره ارسال پیامهایی از داخل اردوگاه به ایران گفت: «در همان دوران، من نامهای به مقام معظم رهبری و نامهای دیگر به پدر و مادرم نوشتم که در آن از وضعیت جسمی و روحی خودم گزارش دادم. پس از آزادی، حاجآقا ابوترابی این نامهها را به دفتر مقام معظم رهبری و خانوادهام در تهران رساند.»
این مراسم با حضور فرماندهان و رزمندگان دوران دفاع مقدس، از جمله سردار سیروس صابری (معاون فرمانده گردان عمار)، سردار محمد هادی (فرمانده گردان المهدی) و آزادگان سرافراز: علی یوسفی، قاسم زرینفر، احمد خنجری، فضلالله کیانی، مسعود ماهوتچی، حمیدرضا رضایی، حمید تاجدوزیان، سید هادی غنی، محمود شعبانی، مهرداد احمدی، محمد مجیدی، محمد سلطانی، محمد سلیمانی و محمدرضا کریمزاده برگزار شد.