قصه دوستی عباس و محمد، از جهاد در جبههها آغاز شد و در اسارت دشمن به دو راه متفاوت ختم گشت؛ یکی به سوی شهادت و دیگری به سمت آزادگی.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، عباس صابری و محمد چوپانی، دو جوان از محله «قلعه ساختمان» مشهد، با آرمانهای مشترک، قدم در مسیر جهاد نهادند. این دو دوست، که قلبشان برای دفاع از میهن میتپید، در جزیره مجنون، در میانه نبردی سخت، به دست نیروهای بعثی به اسارت درآمدند. اما این اسارت برای یکی پایان زندگی و برای دیگری، آغاز رنجی طولانی بود.
شهادت در اسارت
عباس، که در جریان نبرد از ناحیه شکم به شدت مجروح شده بود، درد و تشنگی را تاب نمیآورد. او به دشمن التماس میکرد که با تیر خلاص او را راحت کنند. اما بعثیها، به گمان اینکه نیروهای ویژه ایرانی را به دام انداختهاند، قصد داشتند از آنها اطلاعات بگیرند. محمد و عباس در شرایطی دشوار از هم جدا شدند. محمد در حالی که با دستان بسته در یک نفربر قرار داشت، نظارهگر حال وخیم عباس بود که در کامیونی جداگانه انتقال داده میشد.
عباس در نهایت، در یکی از پادگانهای دشمن نزدیک بصره، از جراحت و تشنگی جان سپرد. محمد به همراه دو اسیر دیگر، با چشمانی اشکبار، عباس را در گوشهای از آن پادگان دفن کردند و این غم سنگین را بر قلب خود حک کردند.
راز یک دیدار
سالها بعد، محمد چوپانی، آزاده سرافراز، قصه شهادت عباس را روایت کرد. او که در دوران اسارت بار خاطرات دوست شهیدش را بر دوش میکشید، با دیداری در منزل عباس، گویی رازهای ناگفتهای را آشکار ساخت. این دیدار با حضور خانواده عباس صابری، اعضای موسسه پیام آزادگان، و مسئولان کنگره شهدای غریب اسارت استان خراسان رضوی انجام شد و فضای منزل عباس سرشار از حس غرور و اندوه گشت.
حس غریب خانواده شهید
خانواده عباس سالها با امید به بازگشت او زندگی کردند، اما این انتظار در نهایت، به حجله شهادت بدل شد. عباس در حالی به شهادت رسید که چشمانش به جای دیدن عزیزانش، نظارهگر چکمههای دشمن بعثی بود.
در مقابل، محمد چوپانی نیز با دستان بسته شاهد بود که نمیتواند برای رفیق دیرینهاش کاری انجام دهد. او که ناچار به دفن غریبانه عباس شد، هنوز نگاهش به یاد آخرین لحظات عباس گره خورده است.
آموختههایی برای نسل امروز
این دیدار، فرصتی بود تا داستان رفاقت، ایثار و آزادگی این دو یار بازخوانی شود و به نسلهای امروز یادآوری کند که راه شهادت و آزادگی، پر از ایثار و صبر است.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com