برخی از آزادگان سرافراز، تنها اسارت را با خود بازنگرداندند؛ بلکه زخمهایی را نیز از میدان نبرد به یادگار آوردند که هرگز ثبت نشد. روایت علیرضا محمدپور، نمونهای از این مظلومیت پنهان است.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان،
استان خراسان رضوی؛ یکی از مسائل پنهان اما ریشهدار در عرصه دفاع مقدس، محرومیت بخش قابل توجهی از آزادگان مجروح از حقوق قانونی جانبازی است. بسیاری از این بزرگمردان که در کوران نبردهای نفسگیر، در اوج مقاومت و ازخودگذشتگی به اسارت دشمن درآمدهاند، فاقد مستنداتی برای اثبات جراحتهای دوران جنگ هستند؛ چرا که در لحظاتی حساس و پیش از انتقال به مراکز درمانی داخلی، به بند اسارت منتقل شدهاند.
از همین رو، اثبات جراحت و پیگیری حقوق قانونی برای آنان، سالها پس از آزادی نیز با دشواریها و موانع اداری همراه بوده است؛ و این خود نمادی از مظلومیتی مضاعف است که همچنان بر قامت استوار آنان سایه افکنده است.
در همین زمینه، روز چهارشنبه ۲۰ فروردینماه، به دیدار جناب آقای علیرضا محمدپور رفتیم؛ آزاده فرهیخته عملیات خیبر که به مدت شش سال و نیم در اردوگاه رمادیه ۲ در اسارت رژیم بعث عراق به سر برده است. وی هماکنون در حرفه بیناییسنجی مشغول به فعالیت است و با روحیهای ستودنی، مسیر خدمت را در دوران پس از آزادی نیز ادامه داده است.
در این دیدار، آقای حسین اکبری، جانباز دفاع مقدس و از مدیران بنیاد خیریه نورآوران سلامت، نیز حضور داشت و آقای محمدپور را از جمله آزادگانی برشمرد که در قالب همکاری با این خیریه، در مأموریتهای جهادی مناطق محروم شرق کشور حضور فعال داشته است.
همسر ایشان نیز از بانوان فعال در عرصههای جهادی و فعالیتهای خیریه بهشمار میرود؛ خانوادهای که در تمام سالهای پس از جنگ، راه ایثار و خدمت را همچنان دنبال کردهاند.
آقای محمدپور، افزون بر تعامل مستمر با سایر آزادگان، در گردهماییها و برنامههای مرتبط با جامعه ایثارگری حضوری مؤثر دارد و خاطراتی عمیق و تکاندهنده از دوران نبرد و اسارت در ذهن دارد.
وی در روایت لحظه مجروحیت و اسارت خود از عملیات خیبر چنین میگوید: در بحبوحه محاصره و زیر آتش بیامان دشمن، بسیاری از همرزمان به شهادت رسیدند. در همان شرایط، ضربهای سخت به پشت خود احساس کردم که در ابتدا تصور میکردم سنگی پرتابشده باشد. اما سالها بعد و پس از آزادی، مشخص شد که این ضربه ناشی از اصابت گلوله بوده است؛ گلولهای که بهرغم برخورد، موجب زمینگیر شدنم نشد و به مسیر ادامه دادم تا جان خود و دیگران را نجات دهم.
در جریان عقبنشینی، او قایقی حامل نیروهای خودی را در میان نیزار مشاهده میکند و به تصور پیوستن به یارانش، به سمت آن حرکت میکند، غافل از اینکه در دام دشمن افتادهاند. در لحظهای حساس و با درک خطر، مدارک خود را در زیر خاک پنهان میکند، اما نیروهای عراقی با شلیکهای متعدد، جای مدارک را آشکار کرده و آنها را ضبط میکنند.
در دوران بازجویی در استخبارات عراق، صدای فریاد و ضجه اسرای در حال شکنجه از طبقات پایین ساختمان شنیده میشد. یکی از ابزارهای شکنجه که جنبه روانی شدیدی داشت، صندلی مجهز به شوک الکتریکی بود که برای بازداشتشدگان نوعی تهدید خاموش به شمار میرفت و آنان را در فشار روانی قرار میداد.
با بازگشت به میهن، آقای محمدپور به دلیل عوارض جسمی ناشی از اصابت گلوله، روند درمان و پیگیری وضعیت جانبازی را از مسیرهای قانونی آغاز کرد؛ اما به دلیل فقدان اسناد معتبر، این پیگیریها تاکنون به نتیجه نرسیده است.
آنچه در روایت این آزاده سرافراز مشهود است، استمرار مظلومیت مردانیست که در جبهه و اسارت، جان بر کف نهادند اما در میدان اثبات و احقاق حق، همچنان نیازمند توجه جدی مسئولان و بازنگری در برخی موانع قانونی هستند.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com