خاطرات اسرای اردوگاه موصل 2، حکایتی از ایستادگی در برابر ظلم و حفظ آرمانهای جمهوری اسلامی در شرایطی است که حتی ابتداییترین امکانات از آنها دریغ شده بود.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، پروژه
ثبت خاطرات آزادگان دفاع مقدس در موسسه پیام آزادگان استان تهران همچنان
ادامه دارد. در آخرین روزهای دیماه، گروهی از آزادگان اردوگاه موصل 2 به بیان خاطرات خود از دوران سخت و پرچالش اسارت پرداختند. در این نشست، عباس استیری، سید نعمت آرامی، حسین گرجی، رضا زهدی، محمد
سلیمیان، علی علیلو، علیاصغر مشایخی، محسن نوری مقدم، محمدباقر علیئی، علی
اصفهانی، حسن جمشیدی و علی وردی حضور داشتند و هر یک از دریچه تجربههای
خود به روایت ایثار، ایمان و استقامت پرداختند.
حسین گرجی از یک اتفاق عجیب و تأثیرگذار سخن گفت:
"یکی از پزشکان عراقی معمولاً از ارائه دارو به ما خودداری میکرد و ما مجبور بودیم دارو را به زور از او بگیریم. اما یک روز او به اردوگاه آمد و اعلام کرد که آماده است هر دارویی را که نیاز داریم به ما بدهد. وقتی دلیل تغییر رفتار او را پرسیدیم، گفت: در راه آمدن به اردوگاه، چرخ ماشینش پنچر شده و پیچهای چرخ را نبسته بود، اما توانسته بود بدون هیچ اتفاقی تا اردوگاه برسد. او این حادثه را لطفی از سوی ما آزادگان دانست و تصمیم گرفت به اسرا خدمت کند."
علیلو از تجربه ملاقات با نماینده صلیب سرخ گفت:
"میشل، نماینده صلیب سرخ، اعتراف کرد که اردوگاههای اسرای ایرانی با سایر اردوگاهها تفاوت زیادی دارد. او میگفت: ما در اردوگاههای دیگر افسرده و مأیوس میشویم، اما وقتی به اردوگاههای ایرانی میآییم، روحیه میگیریم. این روحیه قوی در حالی بود که امکانات اردوگاههای ایرانی بسیار محدود بود، اما نظافت، اتحاد و امید در میان اسرا همیشه جریان داشت."
رضا زهدی درباره یک واکنش دستهجمعی گفت:
"در یکی از روزها، افسر عراقی ما را برای تماشای فیلم جمع کرد و هنگام صحبت از امام خمینی (ره)، نام ایشان را برد. همه اسرای ایرانی سه صلوات بلند فرستادند. وقتی افسر عراقی پرسید چرا برای پیامبر یک صلوات و برای خمینی سه صلوات میفرستید، بچهها باز هم سه صلوات بلند فرستادند. این اتفاق باعث شد برنامه نمایش فیلم لغو شود و همه به آسایشگاههای خود بازگردیم."
علیاصغر مشایخی از اهمیت نقش مترجمان در برقراری ارتباط با صلیب سرخ و بیان مشکلات اسرا گفت:
"مترجمان رسالت مهمی داشتند تا پیام جمهوری اسلامی را به صلیب سرخ منتقل کنند. متأسفانه صلیب سرخ در انجام تعهدات خود کوتاهی میکرد. اگرچه نامهرسانی بین اسرا و خانوادهها از معدود خدمات آنها بود، اما مشکلات درمانی، سوءتغذیه و شکنجهها همچنان ادامه داشت و هیچ اقدامی از سوی صلیب سرخ برای بهبود اوضاع صورت نمیگرفت. اوایل اسارت که مجروح بودیم لباسهای خونی ما را تمیز کردند تا جلوی دوربین حاضر شویم و مصاحبه کنیم."
حسن جمشیدی از هماهنگیهای اسرای اردوگاه برای استفاده از حضور صلیب سرخ گفت:
"نصرالله عسگری، به عنوان ارشد اردوگاه و فردی مذهبی از ارتشیها، نقش مهمی در سازماندهی و ارتباطات اردوگاه ایفا میکرد. او ارتباط ما با صلیب سرخ و عراقیها بود تا اطلاعات و پیامها را منتقل کند.
در یکی از روزها، اسرای اردوگاه متوجه شدند که نمایندگان صلیب سرخ قصد بازدید از آنجا را دارند. اسرای ایرانی خود را برای این دیدار آماده کردند، اما آگاهی داشتند که نمایندگان صلیب سرخ گاه با نیروهای عراقی همکاری دارند. بنابراین، هوشیاری و دقت بالایی برای رساندن پیامهای خود به آنها ضروری بود. هدف اسرای ایرانی، بیان پایبندی به جمهوری اسلامی و مقاومت در برابر فشارهای دشمن بود.
در جریان این بازدید، حسین فضیلت، یکی از مترجمان اردوگاه، نقش میانجی را برعهده داشت. در لحظهای حساس، یکی از اسرا با یکی از اعضای صلیب سرخ دچار تنش شد و سیلیای به صورت او زد. این حادثه میتوانست فضای اردوگاه را بهشدت متشنج کند، اما آقای فضیلت با درایت و آرامش جو را مدیریت کرد. این اقدام هوشمندانه از بروز تنشهای بیشتر جلوگیری کرد و نشاندهنده توانایی اسرا در مدیریت بحرانهای پیچیده و حفظ اتحاد میان خود بود."
علی وردی به سختیهای جسمانی و کمبود امکانات اشاره کرد و گفت:
"صلیب سرخ به این نتیجه رسیده بود که سیاست اسرا همان سیاست جمهوری اسلامی است. ما با وجود بیماریها و مشکلات جسمانی، همچنان بر خواستهها و آرمانهای خود پافشاری میکردیم. حتی در شرایطی که امکانات درمانی بسیار محدود بود، روحیه ما همچنان قوی بود."
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com