از شهادت پدر در سکوت غربت تا مقاومت پسر در بند اسارت؛ این روایت، تجسمی از ایثار، عشق به وطن و پیوندی است که هرگز از حافظه تاریخ پاک نخواهد شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، در میان هیاهوی روزهای جنگ، قصهای روایت میشود از پدر و پسری که در کنار هم، عزم جهاد میکنند. اما مسیر سرنوشت، حکایتی متفاوت برای آنها رقم میزند؛ حکایتی از وداع، اسارت و ماندگاری در تاریخ.
پدر، عباس رضائی مقدم، بار زمین را سبک میکند و با دلبستگی به معبود، پرواز به آسمانها را برمیگزیند. پسر، حسین رضائی مقدم، در سایه آخرین نگاه گرم پدر، رهسپار راه دشواری میشود که مقصد آن در دست خداست.
اسارت و جدایی تلخ
در گرمای سوزان جزیره مجنون، تیرماه ۱۳۶۲، هر دو به اسارت درمیآیند. دشمن بعثی، آنها را به بصره میفرستد؛ اما در همان آغاز، پدر و پسر از یکدیگر جدا میشوند. عباس رضائی مقدم، در غربتی سنگین و خاموش، به فیض شهادت نائل میآید، و حسین، با دلی سنگین از این جدایی، مسیر سخت اسارت را به تنهایی ادامه میدهد
یادگار پدر، پیام استقامت
حالا، پس از سالها، حسین رضائی مقدم به موسسه فرهنگی پیام آزادگان خراسان رضوی قدم میگذارد. او که یاد و خاطره پدر شهیدش را در جان و دل حمل میکند، با مرور لحظات تلخ و شیرین گذشته، به همگان یادآور میشود که حضور پدر، هرچند در نگاه او محو، در دلش جاودانه است.
این دیدار که در ۲۴ آذر ۱۴۰۳ برگزار شد، فرصتی ارزشمند برای دوستان و همرزمان بود تا علاوه بر زنده نگهداشتن یاد شهید بزرگوار، از خاطرات حسین رضائی مقدم، که شاهد زندهای بر رنجها و استقامتهای دوران اسارت است، بهرهمند شوند.
گنجینهای برای آینده
قرار شد خاطرات ارزشمند این آزاده سرافراز به شکلی مستند و ماندگار ثبت شود؛ چراکه هر کلمه از این روایتها، چراغی است برای نسلهایی که باید بدانند این خاک با چه جانفشانیهایی به آزادی و سربلندی رسیده است.
قصه پدر و پسر، قصهای است از عشق، ایثار و پیمودن مسیری که فراتر از زمان و مکان، ارزشهای انسانی را جاودانه میکند.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com