در پرونده ویژه دهه فجر، خاطرات کوتاه و جذاب فعالیتهای دهه فجری آزادگان در دوران اسارت را برای مخاطبین نقل خواهیم کرد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، الماس
های درخشان هشت سال دفاع مقدس در اوج غربت و اسارت نیز با حفظ روحیه والای
ایستادگی و ایثار در قلب زندان های دشمن بعثی ضمن حفظ روحیه انقلابی خود
با فعالیت های فرهنگی ضمن زنده نگه داشتن مناسبت های مختلف مذهبی و ایام
الله انقلاب اسلامی، دشمن بعثی را در خاک خود به سخره می کشیدند.
جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)
در
ادامه توجه شما را به روایتی از آزاده سرافراز «عبدالرشید افراخته» جلب می کنیم:
اسرای ایرانی اردوگاه موصلچهار
از یک ماه قبل آماده میشدند برای برگزاری مراسم دهه مبارکه فجر. یک جمع چندنفری
برای تمهیدات این مراسم انتخاب میشدند. این افراد باید باتوجه به شرایط موجود
در اردوگاه، برنامههایی را میچیدند:
صوت قرآن با تجوید کامل، حفظ قران، احکام، نهجالبلاغه
قسمت حدیث، سرودخوانی، تئاتر، ورزش رزمی، فوتبال، والیبال، بسکتبال، پینگپنگ، کشتی،
دکلمه و شعرخوانی. برنامهها غیر از تئاتر و سرود به صورت مسابقه پیشبینی شده بود.
برای انجام برنامهها احتیاج به نگهبانی بود؛ تا یک وقت عراقیها سر نرسند. در
اولین روز دهه مبارکه فجر، مسابقهها بین پانزده آسایشگاه انجام میگرفت و برندگان
اول تا سوم به اردوگاه معرفی میشدند.
بچههای داوطلب رشتههای ورزشی و تئاتر، از
همان یک ماه قبل تمرینات خود را شروع میکردند. ابزار و امکاناتی، که نبود و با
هرچه داشتیم و نداشتیم کار میکردیم. تمرینها زیر شدیدترین مراقبتها انجام می
شد؛ اگر بعثیها میرسیدند کارمان ساخته بود.
بچهها حتی به آذینبندی آسایشگاهها میپرداختند.
عراقیها از برنامههای ما مطلع بودند اما تلاش مستقیمی نمیکردند که آن را به هم
بزنند. دراجرای هر برنامه، چندین بار غیرمستقیم اخلال ایجاد میکردند؛ در این چند
روز، تفتیش آسایشگاهها زیاد میشد.
روز اجرا، گروههای ورزشی به سه دسته تقسیم میشدند
و مسابقه میدادند. بچهها هم تشویقشان میکردند. سرمای زمستان در اردوگاه موصل
سخت و طاقت فرسا بود، آسایشگاهها اوضاع چندان بهتری نسبت به بیرون نداشت اما
اجراکنندگان بیخیالِ سردی هوای استان نینوای عراق، برنامه اجرا میکردند.
از بلندگوها
صدای رادیو بغداد پخش میشد. سربازان عراقی مترصد بهانه بودند و همینجوری هم
خودشان نزده میرقصیدند. عراقیها برای آنکه برنامههای بچهها را بههم بزنند، چند
فیلم سینمایی گذاشته بودند تا اجرای مراسم دهه فجر را بیرنگ کنند؛ اما این توطئه
آنها نتیجهای نمیداد؛ کسی به تماشای فیلم سینمایی نمیرفت.
اجرای مراسم آنچنان با قدرت و شور انجام میشد
که خود عراقیها هم دچار حیرت میشدند. مسابقة قرائت قرآن به گونهای بود که
سربازان عراقی، خاموش وآرام به صوت زیبا و دلنشین قاریان گوش میدادند.
اوج هنرنمایی برنامه در اجرای تئأتر به پایان میرسید.
بچهها با استفاده از گونیها و پتوها، دکور نمایش درست میکردند. نمایشی که اغلب کمدی
بود. وقتی صدای خنده تماشاچیان دربند، آسایشگاه را برمیداشت. نوبت به قسمت شیرین
برنامه میرسید؛ اهدای جایزه آنهم در آن اوضاع جالب بود. کارهایدستی بچهها و نقاشیهایی
که هنرمندان آزاده کشیده بودند، از هر جایزهای قشنگ تر بود.