سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

غربت دوباره؛ رمضان دشانی و قصه فرزندانی که پدرشان را نشناختند

غربت دوباره؛ رمضان دشانی و قصه فرزندانی که پدرشان را نشناختند
از جبهه‌های جنگ تا سلول‌های تاریک اسارت، رمضان دشانی ایستاد؛ اما خانه‌ای که پس از آزادی به آن بازگشت، غریب‌تر از اردوگاه بعث بود.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، استان خراسان رضوی؛ در تاریخ دفاع مقدس ایران، اگرچه این حماسه در قاب هشت سال جنگ تحمیلی خلاصه می‌شود، اما نیمه پنهان آن با اسارت آزادگان، ابعادی فراتر یافته است. سال‌هایی که اسرای ایرانی، حتی پس از پایان جنگ، همچنان در بند رژیم بعث عراق گرفتار ماندند و داستانی کم‌تر شنیده‌شده از مقاومت و رنج را رقم زدند.

در ادامه دیدارهای هفتگی با آزادگان سرافراز، چهارشنبه سوم اردیبهشت‌ماه، مهمان آزاده ارجمند «رمضان دشانی» شدیم؛ آزاده‌ای که به تازگی یکی از چشمان خود را تحت عمل جراحی قرار داده است. این دیدار فرصتی شد تا بار دیگر پای روایت‌های ناگفته اسارت بنشینیم.

آغاز اسارت در میانه آتش و انفجار

رمضان دشانی در سال ۱۳۵۹ و در نخستین ماه‌های جنگ تحمیلی، بر اثر موج انفجار بیهوش شده و به اسارت نیروهای بعثی درآمد. او زمانی به هوش آمد که خود را در اردوگاه موصل ۱ یافت؛ اردوگاهی که بخشی از اسرای آن را غیرنظامیان بی‌دفاعی تشکیل می‌دادند که رژیم بعث برای اهداف تبادلی از آنان سوءاستفاده می‌کرد.

روایت‌هایی از شهادت و غربت

آزاده دشانی، با چشمانی پر از درد، از ماجرای شهادت محمدحسن حشمت مهدی‌خانی یاد کرد؛ آزاده‌ای که به جرم پاسخ دادن به پرسش «چه کسی جنگ را آغاز کرد؟» توسط بعثی‌ها به شهادت رسید. دشانی همچنین از خاطرات تلخ حضور بانوان آزاده گفت؛ زنانی که رنج اسارتشان، درد او و هم‌رزمانش را فراموشی می‌بخشید.

غربت دوباره؛ رمضان دشانی و قصه فرزندانی که پدرشان را نشناختند2

بازگشت تلخ؛ فرزندان بیگانه با پدر

دشانی ده سال از بهترین سال‌های عمر خود را در اسارت سپری کرد. بازگشت او به میهن اما با تلخی همراه بود؛ فرزندانی که هنگام اسارت نوزاد بودند، حالا پدری را می‌دیدند که برایشان غریبه بود. رنج دوری از فرزندان برای او از تمام سختی‌های اسارت دردناک‌تر بود.

مقاومت در برابر بلوکه‌سازی برای دشمن

در بحبوحه سخت‌ترین شکنجه‌ها، رمضان دشانی فرمان بلوکه‌سازی مواضع نظامی دشمن را نپذیرفت. با وجود آزارهای شدید، هرگز اجازه نداد دستانش ابزار دشمنان بر علیه رزمندگان وطن باشد.

نقش الهام بخش سید آزادگان

از نقاط روشن خاطرات دشانی، ورود سید آزادگان، حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر ابوترابی، به اردوگاه بود. حضور ایشان تسکین‌بخش روح آزادگان شد و حتی اسرای مدنی بی‌اعتقاد را دگرگون ساخت.

قهرمانی علی نجفی و اخبار زیر پتو

آزاده دشانی با تحسین از «علی نجفی» سخن گفت که به دفاع از حقوق اسرا برخاست و با شجاعت در برابر زورگویی عراقی‌ها ایستادگی کرد. عراقی‌ها به این دلیل او را «علی فرعون» صدا می‌زدند. همچنین از رادیوی محرمانه‌ای یاد کرد که در سکوت آسایشگاه‌ها، آخرین اخبار ایران را به دست اسرا می‌رساند و امید را در دل‌هایشان زنده نگه می‌داشت.

فرار موفق و شادی اسرا

او شاهد فرار موفق دو نفر از اسیران اردوگاه بود؛ خبری که با رسیدن نامه‌هایشان از ایران، موجی از شادی و امید در میان سایر اسرا برانگیخت.

ثمره مقاومت؛ خانواده‌ای فرهیخته

رمضان دشانی امروز پدر پنج فرزند موفق است: مهدی و مهیار که پیش از اسارت به دنیا آمده‌اند و حامد، ایمان و فاطمه. دو نفر از فرزندانش پزشک و یک نفر دانشجوی دندانپزشکی است؛ افتخاری که نشان از ریشه‌های عمیق ایمان و استقامت در این خانواده دارد.

انتهای پیام/

برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com

  • گیف اینستاگرامگیف تلگرامگیف آپارت  
۷ اردیبهشت ۱۴۰۴
کد خبر : ۱۰,۰۶۵

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید