احمد بختیاری، آزاده و جانباز برجسته ۸ سال دفاع مقدس، پس از تحمل سالها درد و رنج به یاران شهیدش پیوست.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، امیر سرتیپ احمد بختیاری، آزاده و جانباز بزرگمرد دوران دفاع مقدس، پس از تحمل سالها رنج و مشقت ناشی از جنگ، اسارت و جانبازی، درگذشت و به یاران شهیدش پیوست. او که در جریان جنگ تحمیلی و در سال ۱۳۵۹ به اسارت نیروهای رژیم بعث عراق درآمد، پس از ۱۰ سال ایستادگی در برابر دشوارترین شکنجهها و تحمل محرومیتها، در سال ۱۳۶۹ به همراه دیگر آزادگان سرافراز به آغوش میهن بازگشت.
روایتی از دلاوری و اسارت
مرحوم بختیاری در خاطرات خود که توسط نوهاش، محمد عرفان بختیاری و معراج امیری، ثبت شده است، روزهای تلخ اسارت را اینگونه به یاد میآورد: «در ماههای ابتدایی جنگ، دشمن حملات گستردهای به خاک ایران انجام داد. در یکی از مأموریتها، زمانی که نیروها متفرق شده بودند، با جمعآوری تجهیزات پزشکی و نیروهای باقیمانده، تصمیم گرفتیم ماشینها را از خرمشهر به سمت اهواز منتقل کنیم. اما جاده اهواز-خرمشهر به محاصره دشمن درآمده بود.
سوار جیپ ارتشی بودیم که ناگهان گلولهای آنتن ماشین را از جا کند. به همراهانم گفتم که پیاده شوند، چون احتمال داشت جیپ را هدف قرار دهند. هنوز چند قدم بیشتر از ماشین دور نشده بودیم که جیپ منفجر شد. موج انفجار من را بیهوش کرد. وقتی به هوش آمدم، متوجه شدم که سربازان دشمن برای تیر خلاص آمدند، اما با دیدن درجههای افسری من، تصمیم گرفتند زنده نگهم دارند. ابتدا به مقر دشمن منتقل شدم و سپس با دستان و چشمان بسته به بصره و از آنجا به بغداد فرستاده شدم.»
زندان بغداد؛ آغاز شکنجههای جسمی و روحی
او از روزهای سخت زندان بغداد و شکنجههایی که به اسرا تحمیل میشد، چنین میگوید: «ما را به زندانی در بغداد منتقل کردند که شرایط وحشتناکی داشت. در بدو ورود، مردم با گوجه، سنگ و هر چیزی که در دست داشتند به ما حمله میکردند. در زندان، روزهای زیادی را در انفرادی سپری کردیم. شهید تندگویان در سلول روبهرویی من بود و چون وزیر بود، شکنجههایش سنگینتر از ما بود. از ما میخواستند با تلویزیون عراق مصاحبه کنیم و خواستههای آنها را تأیید کنیم. اما هر بار که این درخواست را رد میکردیم، ما را بهشدت کتک میزدند و دوباره به سلول انفرادی برمیگرداندند.»
زمستانهای سخت در اسارتگاههای رژیم بعث
یکی از سختترین بخشهای دوران اسارت او، اقامت در اردوگاههایی با شرایط غیرانسانی بود. بختیاری در این باره میگوید: «یک روز ما را به بیابانی منتقل کردند که پیش از این محل نگهداری حیوانات بود. این اردوگاه محصور با سیمخاردار، هفت اتاق کوچک داشت که هیچگونه عایقی برای محافظت از سرما نداشت. در سرمای شدید زمستان، برای زنده ماندن، سه نفرمان تا صبح با حرکت بدن خود را گرم نگه میداشتیم و پتوی اندکی که داشتیم را به بقیه میدادیم تا بتوانند بخوابند. شرایط اینقدر سخت بود که هر لحظه فکر میکردیم مرگ نزدیک است.»
بازگشت پرافتخار به وطن
پس از تحمل ۱۰ سال اسارت و شکنجه، در سال ۱۳۶۹، احمد بختیاری به همراه دیگر آزادگان قهرمان به خاک میهن بازگشت. او در تمام این سالها نهتنها یک سرباز، بلکه نماد مقاومت، ایثار و صبر در برابر دشمن بود. خاطراتش، اسناد زندهای از تاریخ مقاومت مردم ایران در برابر ظلم و ستم رژیم بعث عراق است.
یادگاریهای جاودان از یک قهرمان
امیر سرتیپ بختیاری، با وجود تمام سختیها، هیچگاه از ارزشها و ایمان خود دست نکشید. او در سالهای پس از بازگشت نیز با عشق به میهن و مردم، خاطرات و تجربیات خود را در اختیار نسلهای آینده قرار داد. یاد و خاطره این آزاده و جانباز بزرگ، همیشه در دل مردم ایران زنده خواهد ماند.
انتهای پیام/