کتابشناسی سیدآزادگان، مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی به معرفی کتابهایی میپردازد که تاکنون با محوریت ایشان به چاپ رسیده است.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، در طول سال هایی که آزادگان به کشور بازگشته اند کتاب های زیادی در خصوص خاطرات و سیره رفتاری حاج آقا ابوترابیفرد به نگارش درآمده است. بسیاری از این کتاب ها روایت اسرای هم بند وی در اردوگاه های عراق است و بخشی دیگر به زندگی او پیش از اسارت می پردازد.
کتابشناسی سیدآزادگان، مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی به معرفی کتابهایی میپردازد که تاکنون با محوریت ایشان به چاپ رسیده است، اگرچه هیچ کتابی از آزادگانِ چهار اردوگاه موصل و اردوگاههای الانبار (عنبر)، تکریت 5 و 17، رمادی 7، استخبارات و زندانهای االعماره، زندان امنالعام و وزارت دفاع، که با سیدآزادگان هماردوگاهی بودهاند، از حضور ایشان خالی نیست و این افراد که وجود سیدآزادگان را در اردوگاه درک کرده بودند، بخش زیادی از خاطرات دوران اسارت خود را به این عبد صالح خدا اختصاص دادهاند.
در حوزه دفاع مقدس به کمتر شخصیتی برمیخوریم که این حجم از محتوای کتابها را به خود اختصاص داده باشد، ازاینرو در نوع خود کم نظیر است.
کتابشناسی سیدآزادگان برای دسترسی آسانتر به کتابهای مربوط به ایشان، علاقهمندان و پژوهشگران تدوین شده است و شامل: جلد و شناسنامه کتاب، معرفی اجمالی کتاب و خلاصهای از گزیده کتاب است.
برای خرید این کتاب اینجا کلیک کنید
خاکی آسمان
پدیدآورنده: نصرتالله محمودزاده
سال چاپ: 1402
ناشر: پیام آزادگان
تعداد صفحات: 686
شماره شابک: 9786008220855
نوع کتاب: مستند داستانی
اطلاعات کتاب:
نصرتالله محمودزاده خاکی آسمانی را براساس کتابها، مصاحبه با افراد مطلع و سایر اسناد به نگارش درآورده است. کلیهی رویدادهای کتاب منطبق بر واقعیت است و امانتداری و وفاداری ایشان به مستندبودن وقایع از نقاط قوت این زندگینامه است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
آنقدر فکرش به ماجراهای قبل از انقلاب گرم بود که یکهو چرخ جلوی ماشین افتاد تو جوی آب. به هر جانکندنی ماشین را بیرون کشید و راه افتاد. پیکانش به تلقتلق افتاده بود. جلو یک تعمیرگاه ایستاد و دستی به آن کشید تا مناسب یک سفر هزارکیلومتری باشد. شب که به منزل رسید، باز هم مثل دو شب قبل مهمان داشت. اول دردانهی شش سالهی خواهرش دوید تو بغلش.
ـ دایی جان.
ـ جانم، آقاجون.
ابوترابی یک نگاه سیر به چهرهی معصوم او انداخت و پیشانی او را بوسید. از نگاهش متوجه شد که میخواهد یک حرف جدی گندهتر از سن و سالش بزند. به دیوار تکیه داد و او را روی زانو نشاند. خنده از صورت دخترک محو شد و به حرف آمد.
ـ دیشب در عالم خواب آقاجون را در یک باغ خیلی بزرگ و سرسبز دیدم که شما هم باهاش بودی ... .
مثل صفحه شطرنج
پدیدآورنده: صفر عبدالملکی
سال چاپ: 1402
ناشر: پیام آزادگان
تعداد صفحات: 541
شماره شابک: 4-82-8220-600-978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
این کتاب در 7 فصل به نگارش درآمده است، که به جز فصل دوم به سفرهای معنوی سیدآزادگان بعداز آزادی و سخنان ایشان و نقل خاطره می پردازد.
خلاصهای از محتوای کتاب:
نماز ظهر را به امامت امیر کاروان، حاجآقا ابوترابی، بهجا آوردند. بعداز نماز ظهر امیر کاروان جلوی جماعت نمازگزار ایستاد و بدون مقدمه گفت: «شاید بهنظر بعضی از کسانی که میگذرند و ما را در اینجا میبینند عمل ما عقلانی نباشد؛ ما نباید وسط بیابان در میان خار و خاشاک مغیلان کویر در نماز بایستیم و البته هیچ توجیه منطقی و دلیل عقلانی هم نداریم، ولی برای خودمان که بهعنوان زائر قبر گمشدهی حضرت فاطمه زهرا(س) قدم در راه گذاشتهایم، احتیاج به هیچ دلیل و مدرک و توجیه قانعکنندهای نداریم و به یقین و ایمان کامل خوب میدانیم اگر قدمهای ما در این راه از روی صدق و صداقت باشد آن حضرت درجهی شافعی را از خداوند بزرگ گرفته است شافع روز جزاست هم در این دنیا ما را ناامید نخواهد کرد.
همنشین گل
پدیده آورنده: سیدمجتبی هاشمی
سال چاپ: 1400
ناشر: مجد اسلام/ مؤسسهی شهید کاظمی
تعداد صفحات: 336
شماره شابک: 7-30-7702-964-978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
همنشین گل را مؤسسهی شهید کاظمی در 8 بخش به رشتهی تحریر درآورده است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
با دیدن حاجآقا ابوترابی نور امیدی در
دلمان تابیدن گرفت. شور و شادی بیحدی وجودمان را فرا گرفته بود.
نمیدانستیم چطور باید تشکر کنیم، او میخواست در مقابل آن ظالمان گرگصفت
با غیرت و مردانگیای که در خود و دیگربرادران وجود داشت از ما محافظت کند.
پرسید: «چرا لباسهای شما مندرس و اینهمه وصلهپینه دارد؟» گفتیم: «این
لباسهای خودمان هست که از روز اول اسارت به تن داشتیم. هنوز لباس اسارت
عراقیها را تنمان نکردهایم.» با شنیدن این جمله نتوانست جلوی گریهاش را
بگیرد ... .
امتحان سخت
پدیده آورنده: سیداحمد قشمی
سال چاپ: 1399
ناشر: پیام آزادگان
تعداد صفحات: 302
شماره شابک: 6-501356-600-978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
امتحان سخت، خاطرات سیداحمد قشمی، آزادة همدانی است که در هفت فصل بهنگارش درآمده است.
جز بخش اول، از صفحه 68 این کتاب در بخشهای گوناگون به سید آزادگان پرداخته شده است
خلاصهای از محتوای کتاب:
اُسرای تازهوارد برای دیدن حاجآقا ابوترابی، مثل تشنهای که به آب برسند، لهله میزدند. بچههای اردوگاه از خیر و برکت وجود حاجآقا خیلی صحبت میکردند، که این ولعمان را بیشتر میکرد.
حاجآقا شخصیتی بود که جاذبهاش در حد نهایت و دافعهاش در حد ضرورت و بسیار ناچیز بود؛ یعنی، باید گفت همة وجودش جاذبه و آنچنان اثرگذار و سازنده بود که بسیاری از دوستان تا عمر دارند خاطرات باایشانبودن را فراموش نخواهند کرد.
دیدار با حاجآقا ابوترابی آرزویمان شده بود. بالأخره یک روز صبح این آرزو برآورده شد. بچهها سعی میکردند جلوی چشم مأموران بعثی اطراف ایشان را خلوت کنند. دیدارها پنهان از چشم دشمن و هنگامی انجام میشد که حساسیتی برای عراقیها بهوجود نمیآمد. با این اوضاع، من هم توانستم ایشان را ملاقات کنم ... .
اگر میشد به بادبادکها طناب بست
پدیدآورنده: زهره علیعسگری
سال چاپ: 1397
ناشر: پیام آزادگان
تعداد صفحات: 60
شماره شابک: 9786008220244
نوع کتاب: داستانی (نوجوان)
اطلاعات کتاب:
«اگر میشد به بادبادکها طناب بست» برداشتی آزاد از خاطرات دوران نوجوانی «سیدآزادگان» سید علیاکبر ابوترابی است که توسط «زهره علیعسگری» به نگارش درآمده است.
سید علیاکبر ابوترابی دوره دبیرستان را در مدرسه حکیم نظامی، رشته ریاضی خواند. همان روزها بود که برای رفتن به دبیرستان نیروی هوایی و خلبانشدن مشتاق شده بود. بعداز این که از رفتن به نیروی هوایی منصرف شد، درسش را ادامه داد.
خلاصهای از محتوای کتاب:
علیاکبر نگاهی به اینطرف و آنطرف کرد و نزدیک دیوار مسجد شد. چرخی زد و کنار ناودان حلبی ایستاد. ناودان، از کنار دیوار رفته بود بالا و رسیده بود به پشتبام و دهان باز کرده بود تا آب باران و برفِ دور و بر گنبد را قورت بدهد و بریزد وسط پیادهرو.
- باید یکی از این بره بالا.
علیاکبر این را گفت و بعد رو کرد به یدالله.
- راه دیگهای نداره... ببین!
و دست مالید به ناودان. یدالله آمد کنار دیوار. سرش را بلند کرد و چشم دواند به بلندی ناودان. هفت هشت متری میشد.
- اووووهَه!... این که خیلی درازه. کی میتونه از این بره بالا؟! تازه! جا دست هم نداره.
و برگشت طرف بچهها و به دید خریدار نگاهی انداخت تا ببیند میتواند کسی را پیدا کند که نترس باشد و از عهده این کار بربیاید ... .
مجموعهی سیمای افلاکیان 24 (شهید سیدعلی اکبر ابوترابی)
پدیده آورنده: رضا نصرالهی
سال چاپ: 1396
ناشر: حدیث نینوا
ویراستار: مهدی نوروزی
تعداد صفحات: 24 ص، مصور (رنگی)
شماره شابک: 7-217-139-964-978
نوع کتاب: سرگذشتنامه
اطلاعات کتاب:
این کتاب از مجموعه کتابهای انتشارات حدیث نینواست که در معرفی شهدای شاخص دفع مقدس ویژهی نوجوانان و جوانان به رشتهی تحریر درآمده است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
وقتی که میخواستند سید را از اردوگاه تکریت شماره 5 به اردوگاه 17 منتقل کنند، همهی بچهها گریه میکردند و من با چشمان خودم دیدم که جلوی در خروجی اردوگاه، هنگامیکه با یکی از سربازان به نام احسان خداحافظی میکرد، آن سرباز هم به گریه افتاد و اشک ریخت ... .
سلیمان اسارت
پدیده آورنده: محمد شقاقی
سال چاپ: 1395
ناشر: کاشان: مرسل
تعداد صفحات: 160/ مصور رنگی
شماره شابک: 4- 461- 972- 964- 978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
کتاب حاضر خاطرات تعدادی از آزادگانی است که در این هشت سال با مرحوم سیدعلیاکبر ابوترابی در یک یا چند اردوگاه زندانی بودند.این خاطرات حدود بیست و چهار سال بعداز اسارت جمعآوری شد و قطعهای از دریای شخصیت آن فرزانه است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
بعداز پذیرفتن قطعنامه خبر رسید که اسرا را به کربلا میبرند. زیارت امام حسین آرزوی همهی اسرا بود. این اسرا بعضی ده تا یازده سال اسارت کشیده بودند و اکنون به زیارت میرفتند. اولین گروه که برگشتند اشکهایمان فرش زیر پای آنها بود. حاجآقا و افراد زندانهای دیگر به دیدن آنها میرفتند. از خاطرات گروه اول پرواز کبوتران حرم و برخورد خوب مردم نجف و کربلا بود. ما گروه سوم بودیم، وقتی وارد حرم شدیم، کبوتران حرم همگی از هرکجا بودند به پرواز درآمدند. و سه مرتبه بالای سر ما حرکت کرده و به دور ما طواف میدادند، سپس جلوی ما روی زمین مینشستند.
در حال برگشت از حاجی ابوترابی پرسیم: «حاجآقا رمز پرواز و طواف کبوتران حرم آقا امامحسین چیست؟» او پاسخ داد: این شهدای ما در جبههها هستند که به استقبال برادران غریب واسیرشان میآیند، چون محل و مأوای شهدای ما در کربلاست... .
آخرین تیر
پدیده آورنده: صفر عبدالملکی
سال چاپ: 1395
ناشر: انتشارات پیام آزادگان
ویراستار: رضا گودرزی فهلیانی
تعداد صفحات: 654
شماره شابک: 3- 05- 8220- 600- 978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
خاطرات مربوط به حاجآقا ابوترابی و سفرهای معنوی ایشان مانند حرم تا حرم و ... است که در 7 فصل جمعآوری و تألیف شده است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
با زور و فشار دیس برنج را در جانماز جای داد و گره زد. بستهی کوچکی شد اندازهی یک بسته یک کیلویی. گفت: «آن را زیر پیراهن مخفی کن. به امید خدا برو چیزی نخواهد شد.» گفتم: «هرچند که در این موقعیت کار مثبت و سادهای نیست، خدا کند چنین باشد که میگویی ... .» بهسمت سوله به راه افتادم.جلوی در سوله که رسیدم ...
فلش کارت: سرو سیب
پدیده آورنده: انتشارات پیام آزادگان
سال چاپ: 1395
ناشر: انتشارات پیام آزادگان
تعداد صفحات:
شماره شابک: 7- 07- 8220- 600- 978
نوع کتاب: فلش کارت
اطلاعات کتاب:
30 عکس از عکسهای حاجآقا ابوترابی بعداز اسارت، به همراه مطالبی آموزنده و برگرفته از سخنان سید آزادگان و ... است.
خلاصهای از محتوا:
سید آزادگان در کلام شهید چمران: من شهادت میدهم که عالیترین نمونهی پاکی و تقوا و عشق و محبت و شجاعت و فداکاری بود و روح بلند و ایمان کوهآسا و ارادهی فولادین او آنچنان از وجودش تشعشع میکرد که همهی محیط را روشن مینمود و رزمندگان تحت فرمانش، جذب و محو وجودش شده بودند و پروانهوار به دور شمع وجودش میگشتند و میسوختند.
فرزند ابوتراب
پدیده آورنده: غلامعلی رجایی
سال چاپ: 1395
ناشر: خیزش نو
ویراستار: موسسهی ویراستاران، شهربانو سادات افتاده
تعداد صفحات: 100
شماره شابک: 4-3-97070-964-978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
این کتاب در 67 بخش شامل خاطره و نمایه به چاپ رسیده است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
احمد گفته بود: «آنقدر حاجآقا ابوترابی را شکنجه میدهم، تا از پا در بیاید.» این شکنجهگر مدتی کارش را ادامه داد و هر بار از دفعهی قبل سختتر و وحشیانهتر حاجآقا را شکنجه میداد.
چند روزی گذشت و احمد سراغ حاجآقا نیامد.حاجآقا از نگهبانهای اردوگاه پرسید: «این دوست ما کجاست؟ چرا دو روز است به سراغ ما نمیآید؟»
عراقیها به ایشان گفتند: «خواهرش فوت کرده و بهخاطر همین به مرخصی رفته است.»
حاجآقا به بچههای اردوگاه گفت: «برای شادی و آمرزش روح خواهر احمد قرآن بخوانید.»
او سلیمان بود
پدیده آورنده: محمد شقاقی
سال چاپ: 1394
ناشر: انتشارات پیام آزادگان
ویراستار: فرزانه قلعهقوند
تعداد صفحات: 40
شماره شابک: 3- 66- 9543- 600- 978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
کتاب خاطراتی با موضوع سید آزادگان نقل شده است. بیست و سه خاطره در این مجموعه نقل شده که از جمله آنها میتوان به مرد عاقل، آموزش نظامی، افسر سرافراز، تیغ و خرما، اردوگاه عنبر، پیرمردها، علی فرعون، و ... اشاره کرد.
خلاصهای از محتوای کتاب:
حاجآقا ابوترابی برای ما کلاس فقه، اخلاق، متون اصول فقه مظفر که از مکاسب هم سختتر بود میگذاشت. ارتباط او با همهی اسرای نمازخوان، بینماز، بسیجی، مدنی، پناهنده، ارتشی و... یکسان بود. او هرلحظه آمادهی شهادت بود. دور از چشم عراقیها به شدت ورزش میکرد و حتماً روزی صدبار شنا انجام میداد. او عارف شیدایی بود که راز و نیازهای عاشقانهاش با خدای بزرگ در نیمههای شب، دل عشاق جهان را آب میکرد..
یادگاران 27
پدیده آورنده: قدسیه پایینی
سال چاپ: 1394
ناشر: انتشارات روایت فتح
تعداد صفحات: 112
شماره شابک: 1- 007- 330- 600- 978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
«یادگاران» عنوان کتابهایی است که بنا دارد تصویرهایی از سالهای جنگ را در قالب خاطرهنویسی شده، برای آنها که آن سالها را ندیدهاند، نشان بدهند. این مجموعه راهی است بر سرزمینی نسبتاً بکر میان تاریخ و ادبیات که میان واقعهها و بازگفتهها، خواندنشان تنها یادآوری است، یادآوری این نکته که آن مردها بودهاند و آن واقعهها رخ دادهاند، نه در سالها وجاهای دور، در همین نزدیکی...
خلاصهای از محتوای کتاب:
وقتی آدمها مضطر میشوند، به زبانی که شیر خوردهاند حرف میزنند. وقتی میزدند یکی میگفت: «ای دایَه»، میفهمیدیم دزفولی است. وقتی میگفت: «آی ننه»، میفهمیدیم فارس است. وقتی میگفت: «آی بیبی»، میفهمیدیم ترک است. ابوترابی را که میزدند، میگفت: یا زهرا«س» ... .
حسن رادیو
پدیده آورنده: حسن شکیبزاده
سال چاپ: 1393
ناشر: قزوین: حدیث امروز
تعداد صفحات: 80
شماره شابک: 6- 040- 134- 600- 978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
خاطرات حسنعلی یزدانی از سید آزادگان است.
خلاصهای از محتوای کتاب:
آن روز آنقدر مرا زده بودند که کاملاً بیهوش شدم و دیگر هیچچیز را متوجه نمیشدم، تا اینکه نمیدانم بعداز چه مدتی و یا چند ساعت وقتی برای چندمین بار بهوش آمدم، دیدم سرم روی پای حاجآقا ابوترابی است. خوب که نگاهش کردم صورتش پر از خون بود. گفتم: «حاجآقا چرا صورتتان خونی است؟» گفتند: «چیزی نیست. محاسم بلند شده بود، آمدم کوتاه کنم صورتم زخمی شد!» کمی که دقت کردم دیدم براثر شکنجه تمام موهای صورت حاجآقا را کنده بودند و از همهجای صورتشان خون بیرون میزد و این در حالی بود که عراقیها قبلاً به ایشان اجازه داده بودند که محاسنشان را نزنند.
سیره ابوترابی 1
پدیده آورنده: غلامعلی رجایی
سال چاپ: 1391
ناشر: انتشارات پیام آزادگان
ویراستار: مریم بیات
تعداد صفحات: 699
شماره شابک: 2- 70- 5013- 600- 978
نوع کتاب: خاطره
اطلاعات کتاب:
کتاب سیرهی ابوترابی، خاطرات دوران اسارت سیدآزادگان حاجآقا ابوترابی است که به سفارش بنیاد شهید استان قزوین در دست کار قرار گرفت و جهت چاپ به انتشارات پیام آزادگان محول شد. این کتاب یکی از کتابهای شاخصی است که شرح حال و شیوهی رفتاری سید آزادگان در زمان اسارت را بیان میکند و نهال ایثار و از خود گذشتگی در سختترین شرایط را در دل مخاطبان مینشاند.
خلاصهای از محتوای کتاب:
در اردوگاه موصل1 افسر بعثی به نام عبدالکریم، به حاجآقا ابوترابی پیشنهاد مسابقهی پینگپنگ داد. حاجآقا هم پذیرفت. حاجآقا به این بازی بسیار مسلط بود، لذا حتی یک امتیاز هم به عبدالکریم نداد. و در مسابقه بر او پیروز شد. با پایان مسابقه، عبدالکریم با خشم، راکت پینگپنگ را روی میز زد و از محوطه دور شد.
سیره ابوترابی 2
پدیده آورنده: غلامعلی رجایی
سال چاپ: 1391
ناشر: انتشارات پیام آزادگان
ویراستار: مریم بیات
تعداد صفحات: 538
شماره شابک: 6- 72- 5013- 600- 978
نوع کتاب: خاطره
خلاصهای از محتوای کتاب:
حاجآقا ابوترابی بسیار متواضع و کمحرف بود. در تمام سالهایی که در زندان یا در مسافرتها و مجالس و مجامع مختلف به همراه ایشان بودم، ایشان را بسیار سربهزیر و ساکت و فروتن دیدم. در برخورد اول هیچکس تصور نمیکرد که این روحانی کمحرف و افتاده، مبارزی است خستگیناپذیر...
کاری از معاونت پژوهش و نشر پیام آزادگان
ادامه دارد ...
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com