آزاده و جانباز «محمدحسن ظفری» در دیدار با اعضای موسسه پیام آزادگان خراسان رضوی گفت: دکتر بیگدلی یک پزشک حاذق و متعهدی بود که توانست در مدت چند ماه با ماساژ مداوم دست معلول و از کار افتاده من را زنده کند.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، اعضاء صلیب سرخ مطابق معمول از اردوگاه بازدید داشته تا به زعم خود به وظایف قانونی خود عمل کنند. هر چند در این باب سخن فراوان است و آزادگان ما از این جماعت دل پر دردی دارنداما در این گزارش بنا نداریم به این موضوع اشاره کنیم. صلیبیون مسیحی با هر مرام و مسلکی که داشتند گاهی رفتارهای عجیبی از خود نشان می دادند که قطعا این رفتارها نتیجه تاثیری بود که از مرام و اعتقادات نافذ اسرای ایرانی دریافت می کردند.
در یکی از این بازدیدها که مصادف با ایام تاسوعا و عاشورای حسینی بود، یکی از اعضاء گروه صلیب سرخ به یکی از اسرای ایرانی می گوید این حسین کیست که شما برایش اینقدر عزاداری می کنید؟ آزاده عزیز ما فرصت را مغتنم دانسته و حادثه عاشورا و قیام اباعبدالله الحسین علیه السلام و مصائبی که بر آن حضرت و خاندانش وارد می شود را برای گروه بیان می کند تا جایی که به مصیبت شهادت علی اصغر (ع) می رسد. اینجاست که اشک اعضای مسیحی صلیب سرخ بر دیدگان آنها جاری می شود.
آنچه گفته شد بخشی از خاطرات آزاده و جانباز «محمدحسن ظفری» بود که روز چهارشنبه 25 بهمن ماه همزمان با میلاد باسعادت حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام و روز جانباز به دیدارش رفتیم. آقای ظفری در حالی اسیر دست دشمن می شود که در جریان عملیات به شدت مجروح شده تا جایی که احساس و کنترل کامل یکی از دستانش را از دست میدهد. او در طول اسارتش حضور در 4 اردوگاه عنبر، موصل 3 و 4 و کمپ 7 رمادی موسوم به اردوگاه اطفال را تجربه می کند.
وی در دوره اسارت خود کمال همنشینی با بزرگانی همچون مرحوم ابوترابیفرد(سید آزادگان)، سردار درچهای و مرحوم دکتر بیگدلی را داشت. آقای ظفری خاطره زیبایی را از مرحوم دکتر بیگدلی نقل کرد که شنیدنش اوج احساسات یک آزاده ایرانی وطن دوست و با ایمان را به نمایش می گذارد.
«دکتر بیگدلی یک پزشک حاذق و متعهدی بود که توانست در مدت چند ماه با ماساژ مداوم دست معلول و از کار افتاده من را زنده کند و سلامت آن را به به من بازگرداند. دکتر بیگدلی در همان حالی که مشغول طبابت دست من بود خودش را اینگونه شماتت می کرد که اسارت حق من است، باید زجر بکشم. من در آمریکا چه میکردم که 25 سال از عمرم را صرف خدمت به کسانی کردم که هیچ نسبتی با من نداشته و مردم کشورم را از خدمات خودم محروم کردم.
شنیدن چنین حرفایی از زنده یاد دکتر بیگدلی روحیه مضاعفی به ما می بخشید. وقتی چنین شخصیتی را اینگونه در کنار خود متعهد و مخلص می دیدیم زجر اسارت بر ما هموار می شد.
آزاده ظفری در دوران جوانی خود و زمانی که در تهران مشغول کار بوده است در همسایگی مرحوم طالقانی بوده و از محضر آن بزرگوار کسب فیض کرده است و شاید تاثیر همین جلسات همراه با ارزشهای دوران اسارت باعث می شود او در روستای انداد اقدام به تاسیس حوزه علمیه موسوم به امام جعفر صادق (ع) نماید که محل پرورش طلبه های علوم دینی در آن منطقه می شود.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com