سرگذشت علیاکبر ابوترابی، روحانی برجسته و سیاستمدار ایرانی، همچنین از رزمندگان و آزادگان دوران هشت سال دفاع مقدس، درونمایهی اصلی« کتاب من اسیر زندهام »را میسازد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، علیاکبر ابوترابی از چهرههای درخشان تاریخ معاصر ایران است که تا آخرین روزهای حیات، از مبارزه در راه دین و فرهنگ دست نکشید. او در شهریور 1318 زاده شد و در خرداد 1379، هنگامی که عازم حرم مطهر امام رضا (ع) بود، دار فانی را وداع گفت. اگرچه اندک زیست، اما چه در عرصههای سیاسی و چه در راه دین خوش درخشید. یکی از دوران پرالتهاب زندگی این روحانی به سالهای جنگ ایران و عراق برمیگردد. هنگامی که آتش جنگ بالا رفته بود، سید علیاکبر ابوترابی نیز مانند بسیاری از مبارزان غیور ایرانی، قدم در جبهههای نبرد گذاشت و دوشادوش قهرمانانی چون شهید مصطفی چمران در جبهههای حق علیه باطل جنگید. در سال 1359 بود که به اسارت دشمنان بعثی درآمد تا طعم تلخ اسارت به دست دشمن را نیز بچشد. عبدالحی شماسی با بازسازی این روزهای تلخ در کتاب من اسیر زندهام کوشیده تا گوشهای از زندگی سید علیاکبر ابوترابی و منش و شخصیت معنوی ایشان را برای مخاطبان ترسیم کند.
با وجود اینکه از همان نخستین صفحات این نمایشنامه، متوجه تعدد شخصیتها و تنوع افراد حاضر در نمایش میشوید، بهزودی پی میبرید که یکی از آنها بیش از سایرین مورد توجه و احترام است و گویا هالهای از معنویت سراسر وجود او را فرا گرفته. او کسی نیست جز سید ابوترابی که با صبر، گذشت و روشنگری خاص خود مورد محبت اطرافیان قرار گرفته است.
نخستین صحنههای نمایشنامه در فضای تاریک و رخوتانگیز زندان آغاز میشود. البته خبرهایی که در مورد آزادی برخی از اسرا در زندان پیچیده کمی از حالت رخوت آن کاسته و امید را میان زندانیان زنده کرده است. در این اثر از حبوبغضهایی که گاه در آثار ادبیات دفاع مقدس میبینیم خبری نیست. نویسنده نگاه واقعبینانهی خود را تا پایان نمایشنامه حفظ میکند. هر کجا که لازم باشد از حقایق تلخ بگوید آن را بیپرده بیان میکند، اما نیازی هم نمیبینید با تخیل خود، واقعیات را بهگونهای اغراقآمیز بیان کند. همین نکته موجب میشود مخاطب احساس کند با ماجرایی قابلهضم و ملموس مواجهه شده که میتواند تمامی آن را بهعنوان رخدادهایی واقعی (و نه خیالی) بپذیرد.
بهطور کلی چهلوهشت شخصیت در کتاب من اسیر زندهام حضور دارند. عبدالحی شماسی با شگردهای خاص خود در شخصیتپردازی، هر یک از آنها را به روشی متفاوت به مخاطب معرفی میکند. لحن که از عناصر اصلی ساخت و پرداخت شخصیتهای داستانی است، در این نمایشنامه نیز با ظرافت بسیار مورد توجه نویسنده قرار گرفته. این نکته را در ترسیم شخصیت سید علیاکبر ابوترابی بهوضوح میبینیم. اصطلاحاتی که دائماً از زبان این بزرگوار بیان میشود، حاکی از آرامش روحانی ایشان است. حتی در حالتی که سایر اسرا با اصرار قصد دارند آزادی خود را تا رهایی ابوترابی از زندان، به عقب بیاندازند، ایشان زندانیان را به آرامش دعوت کرده و به آنها یادآوری میکند که همیشه آرزو داشته آخرین اسیری باشد که رنگ آزادی را میبیند.
ساختار کتاب من اسیر زندهام از چند روایت تودرتو تشکیل میشود. البته قهرمان مشترک این روایتهای چندگانه تنها علیاکبر ابوترابی است. شکلگیری یک موقعیت جدید در موقعیت قبلی، بدون اینکه ارتباطی بین این موقعیتهای متعدد احساس شود تکنیکی است که عبدالحی شماسی با کاربرد آن در این اثر، موجب جذابیت بیشتر آن شده است. نثر ساده و زندهی اثر حاضر در کنار صحنهسازیهای ماهرانهی نویسنده از دیگر مشخصههای بارز این نمایشنامه محسوب میشود. شماسی هرگز به دنبال آن نبوده تا تصویری غیرواقعی و غیرقابلدرک از ابوترابی برای خوانندگان مجسم کند. تلاش نویسنده بر آن بوده تا جای ممکن، شخصیت حقیقی ایشان را به نمایش بگذارد و به مخاطب این اطمینان را بدهد که پس از خواندن این نمایشنامه، به درکی جامع از منش و اخلاقیات سید علیاکبر ابوترابی خواهد رسید.
اگر شما هم مشتاق آن هستید با زندگی یکی از بزرگمردان ایران معاصر آشنا شوید و اسوهای تمام و کمال برای مواجهه با دشواریهای زندگیتان داشته باشید، پیشنهاد میکنیم خواندن این نمایشنامهی گیرا و دلنشین را از دست ندهید. کتاب حاضر به کوشش نشر نیستان در اختیارتان قرار میگیرد.
کتاب من اسیر زندهام برای چه کسانی مناسب است؟
چنانچه از طرفداران ادبیات دفاع مقدس هستید و از مطالعهی نمایشنامههایی با حالوهوای جنگ ایران و عراق لذت میبرید، خواندن کتاب من اسیر زندهام میتواند انتخاب بسیار خوبی باشد.
با عبدالحی شماسی بیشتر آشنا شویم
عبدالحی شماسی، نویسندهی ایرانی است که در سال 1333، در شهر شیراز به دنیا آمده و تحصیلات خود را در رشتهی نمایش به پایان رسانده است. شماسی نویسندگی را با داستاننویسی برای کودکان آغاز کرد و آثاری ازجمله «مهمانی گنجشکها»، «آوای بلبل» و «قورباغه سبز» را به رشتهی تحریر درآورد. سپس قدم در راه داستاننویسی و نمایشنامهنویسی برای بزرگسالان نهاد.
نمایشنامهها و آثار شماسی بارها توسط خود او یا علاقهمندان تألیفاتش به روی صحنه اجرا شدهاند. «حکایت شهر سنگی»، «خوشههای خاکستری»، «لکوموتیوران» و... از آثار شناختهشده و تحسینشدهی عبدالحی شماسی به شمار میآیند.
در بخشی از کتاب من اسیر زندهام میخوانیم
اسرا پالتوهای گشاد و کهنهای که به تنشان زار میزند، میپوشند. با دمپاییهایی که در آن هوای سرد، هیچ تناسبی با پالتوشان ندارد. صدای سوت آغاز مسابقه شنیده میشود و سپس صحنه تاریک میشود. در تاریکی هلهله شادی اسرا شنیده میشود. در میان صداهای بچهها، با فریاد «کات»، سکوت حاکم میشود. چند لحظه بعد، صدای خنده ابوترابی و آندریاس شنیده میشود. بخش دیگری از صحنه روشن میشود و آنها را نشان میدهد.
ابوترابی: چه روز خوبی بود برای بچهها... هم کلی تفریح کردیم، هم جلو تبلیغات عراقیها را گرفتیم...
آندریاس: چه فیلم مسخرهای شده بود!... وقتی دیدیم، خیلی متأثر شدیم. فهمیدیم که همهاش دروغ بود و شما در چه شرایط سختی به سر میبرید. چه زیرکانه پیامتان را به ما رساندید... چرا نیازهای خودتان را بهشان نمیگویید؟
ابوترابی: ما ایرانیها در عزت، اسارت را تحمل میکنیم، ولی هرگز به عراقیها نمیگوییم کفش و لباس و نان نداریم... اگر بتوانیم مشکلاتمان را خودمان حل میکنیم و اگر نتوانستیم، با آن کنار میآییم... آقای آندریاس، من معنی دردناک پوشیدن آن پالتوها و دمپاییها را خوب میدانم. ولی از آن شرایط برای خودمان لطیفه ساختیم. چیزی که شما از ما نمیدانید، این است که اگر در بدترین شرایط هم قرار بگیریم، باز هم میتوانیم از آن تعریف تازهای بکنیم و به آن بخندیم...
آندریاس: من این کار شما را درک نمیکنم... آخر چرا؟!
ابوترابی: در حقیقت این یک نوع مبارزه منفی است که بتوانیم با ساده کردن شرایط، نیرویمان را برای روز موعود ذخیره کنیم... چند روزی است که از ضابط احمد خبری نیست.
انتهای پیام/
الحمدالله رب العالمین