هنگامی که افسر عراقی بالای سرم رسید به دلیل شدت جراحات مقداری آب از او درخواست کردم که ناخواسته با زبان عربی گفتم و همین تکلم به زبان عربی سرنوشت اسارتم را رقم زد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، استان خراسان رضوی، طی یکسال گذشته معمولا هر هفته به دیدار آزادگان سرافراز رفته و از این
دیدارها گزارش تهیه کردیم و نکته جالب توجه این است که هیچ سرگذشت مشابهی
را بین آزادگان نیافتیم وهر کدام از این عزیزان با وجود آنکه حتی در یک زمان و
مکان با هم بوده اند اما دنیای متفاوتی را تجربه کرده و خاطرات و
سرگذشتهای متفاوتی را دارند.
در تازه ترین دیدار خود به سراغ آزاده معززی رفتیم که سرگذشت بسیار جالب و
شنیدنی دارد.
پدر بزرگش از ظلم و ستم رضاخان به عراق مهاجرت نموده و در شهر مقدس نجف
صاحب خانه وزندگی می شوند اما در سال 1350 شمسی که ژنرال «احمد حسن
البکر» زمامدار کشور عراق بوده است، ایرانیان را مجبور به ترک خانه و
زندگی خود کرده و آنها را از عراق اخراج میکنند که او و خانواده اش از جمله
ایرانیانی است که مجبور به ترک نجف می شوند و به مشهد می آیند. یکسال بعد
پدرش را از دست داده و او و برادر و خواهرانش یتیم می شوند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
در آمده و با شروع جنگ تحمیلی وارد عرصه جهاد با دشمن میشود و در جریان
عملیات والفجر 8 پس از آنکه به شدت مجروح می شود به دست دشمن افتاده و اسیر
می شود.
هنگامی که افسر عراقی بالای سر او می رسد به دلیل شدت جراحات مقداری
آب به او می دهد که وی ناخواسته با زبان عربی مجددا از او طلب آب
می نماید و همین تکلم او به زبان عربی سرنوشت اسارت او را رقم می زند.
آزاده عزیزی که از او سخن گفتیم «محمدجوادسالاریان» می باشد. وی در خصوص ماجرای بعد از اسارتش اینگونه گفت:
«پس از آنکه بعثی ها متوجه شدند من به زبان عربی مسلط هستم با همان جراحت
های زیادی که داشتم مرا برای ترجمه مکالماتشان با سایر اسرا بکار گرفتند.
حضور من و ترجمه مکالمات کار بعثی ها را خیلی راحت کرده بود اما مرا در
شرایط سخت و آزار دهنده ای قرار داده بود. از سویی شنونده توهین ها و
ناسزاهای رکیک دشمن بعثی با اسرا بودم هرچند برادران اسیرم از مضمون
توهینها مطلع نبودند اما شنیدنش برای من شکنجه سختی شده بود و از سوی دیگر
شاهد بودم که صداقت اسرای ما در معرفی جایگاه نظامی خود در جبهه به ضررشان
تمام می شود. خیلی تلاش میکردم به طریقی به دوستان اسیرم بفهمانم که در
معرفی خود فقط خود را بسیجی یا سرباز معرفی نمایند تا شاهد دردسرهای بعدی
از جمله شکنجه و حبس و بازجویی های متعدد نشوند، اما خیلی زود عراقیها
ترفند مرا متوجه شده و مرا مجبور میکردند دقیقا مطابق با نظر آنها عمل کنم».
آقای سالاریان پس از آزادی و بازگشت به وطن مجددا به محل کار خود در سپاه
پاسداران انقلاب اسلامی بر میگردد و مدتی هم بعنوان مستشار نظامی ایران به
سوریه اعزام می شود و نهایتا به افتخار بازنشستگی نائل میگردد.
وی پس از بازنشستگی نیز علاوه بر کسب و کار اقتصادی محدود با فرمان «آتش به
اختیار » مقام معظم رهبری وارد عرصه جهاد تبیین میگردد و به ترویج و نشر
فرهنگ دینی و قرآنی و فعالیت در عرصه فضای مجازی می شود که برخی از اقدامات
او عبارتند از:
ایجاد کانال قصههای مذهبی و انقلابی که داستانهای مذهبی و انقلابی را
به زبان ساده برای کودکان و نوحوانان بیان میکند. آدرس کانال: https://eitaa.com/salarian224
تدبر در قرآن «افلا یتدبرون القران» جلسه تدبر در سوره های قرآن. آدرس کانال : https://eitaa.com/salarian313
سیمای استقامت، خاطرات تلخ و شیرین 1688 روز دوران اسارت و استقامت در
اردوگاههای حکومت ضد اسلامی صدام. آدرس کانال : https://eitaa.com/simaye_esteqamat
آموزش زبان محلی عراقی.
آدرس کانال : https://eitaa.com/joinchat/983106012C43bd6cbd5f
گروه المحاوره جهت ارائه دروسی که فراگیران جهت رفع اشکال تمرین می کنند.
آدرس کانال : https://eitaa.com/joinchat/459407839C2a1af2787e
انتهای پیام/
الحمدالله رب العالمین