آزاده و جانباز سید «اسدالله میر محمدی» از افسران ارشد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با سابقه 10 سال اسارت در زندان های عراق دار فانی را وداع گفت.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، آزاده و جانباز سید «اسدالله میر محمدی» از افسران ارشد نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با سابقه 10 سال اسارت در زندان های عراق روز پنجشنبه 12 مردادماه 1402 دار فانی را وداع گفت.
آزادهی جانباز، امیر بازنشسته ناجا سید اسدالله میرمحمدی از نیروهای
ژاندارمری در سال 1359 بعداز جراحات شدید به اسارت نیروهای بعثی درآمدند و
مدت ۳۵۸۶ روز معادل ۱۱۷ ماه در زندانهای ابوغریب و الرشید عراق به صورت
مخفی و بیهیچ رابطهای با صلیب سرخ جهانی و ایران و بدون هیچ اطلاعی از
خانواده و زن و فرزند زجر اسارت را تحمل نمودند. ایشان بعد از آزادی نیز خدمات و تألیفات زیادی به ناجا و کشور داشتند. معاون هماهنگ کننده نیروی انتظامی کشور، معاون ستاد آزادگان و ... از جمله مسئولیت های وی بود.
«سید اسدالله میر محمدی» پیش از انقلاب سرگرد ژاندارمری بوده و بعد
از انقلاب اسلامی ایران نیز جزو اولین افرادی بود که به جرگه انقلابیون
پیوست.
میر محمدی بعد از
شروع جنگ تحمیلی بااینکه در مخابرات مشغول به کار بود، بهصورت داوطلب
وارد جبهه شد و در قسمت عملیات و فرماندهی عملیات نقش داشت و حتی با
«شهید چمران» نیز همکاری نزدیکی داشت، وی در اوایل جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹
در جریان یک عملیات شناسایی متأسفانه به اسارت برده شد و جزو ۵۷ اسیری بود
که به مدت ۱۰ سال یعنی تا آخر جنگ تحمیلی در سال ۱۳۶۹ در اسارت ماند.
سید اسدالله میر محمدی همچنین جزو افسرانی بود که به
دستور صدام حتی بعد از صدور قطعنامه نیز بدون اینکه کسی اطلاعی از اسارت وی
داشته باشد بهصورت مخفی نگهداری میشد که اگر میخواستند برای معاوضهای
از افسران ارشد استفاده کنند از وی استفاده کنند و سرانجام وی در سال ۱۳۶۹
آزاد شد و به ایران بازگشت.
میر محمدی در سال ۱۳۷۰
خاطرات خود را در محافل مختلف مخصوصاً خانوادههای شهدا عنوان میکرد و در
یکی از این محافل با دیداری که با «شهید آوینی» داشت، شهید اهلقلم از وی
پرسید که چرا خاطرات خود را مکتوب نمیکنی که میرمحمدی در جواب پاسخ داد،
هر موقع زمانش برسد این کار را انجام میدهم و بعدها خاطرات وی در مجموعه
روایت فتح، ثبت و ضبط شد و در کتابی با عنوان «تو تمام نمی شوی» منتشر شد.
کتاب «تو تمام نمی شوی»، شرح خاطرات تیمسار «اسدالله میرمحمدی» از دوران کودکی در روستای
آستانه تا ازدواج و سپس اسارت در زندانهای رژیم بعثی و تحمل شکنجه و درد و
رنج اسارت و درنهایت آزادی و مشغول به کار شدن در ستاد کل نیروهای مسلح
است و در 22 فصل است.
مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، درگذشت
این آزاده دلاور را به رهبر معظم انقلاب، خانواده ایشان، جامعه
آزادگان و عموم بستگان و نزدیکانشان تسلیت عرض میکند.
انتهای پیام/
خدایا اگر عذابم کنی، من سزاوار آنم و اگر بیامرزیام تو شایسته آنی.