به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، رمضان در اسارت یکی از شیرینترین ماهها و در عین حال سختترین بود. شرایط ویژهتر
میشد و در کنار مشکلات فراوان این ارتباط اسرا با معبود رنگ و بوی دیگری را به روزهای اسارت میداد. در این باره با آزاده سرافراز عبدالمجیدرحمانیان گفتگویی کردیم که در ادامه میخوانید.
جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)
در
آن زمان که کشورم مورد تجاوز رژیم بعث قرار گرفت من هم مانند سایر هم سن و سالانم
رفتن به جبهه را بر ماندن جایز دانستم کوله بارم را بستم و راهی میدان شدم. من به
عنوان بسیجی در تیپ المهدی که فرماندهی آن بر عهدهی سردار علی فضلی بود حضور
داشتم.
در دومین شب عملیات بیتالمقدس درحالی که بچهها از سمت خرمشهر پیش روی
داشتند گردان ما در تدارک یک عملیات ایذایی بود تا به این وسیله حواس دشمن را از
عملیات اصلی منحرف کنیم و از فشار نیروهای بعثی بر آن جبهه کم کنیم. در حال پیشروی
بودیم که براثر برخورد تیر به پایم مجروح شدم. همهی بچهها یا شهید شده بودند یا
مجروح. خون زیادی از دست داده بودم فشار تشنگی نیروی در بدنمان باقی نگذاشت که به
عقب برگردیم و من در تاریخ ۶۱/۲/۱۱ هنگامی که ۱۹ سال داشتم به اسارت نیروهای بعثی در آمدم.
ابتدا ما را
به اردوگاه انبر برده و از آنجا به اردوگاه موصل یک انتقال دادند. ما اسیر بودیم در
واقع ما رزمندگانی در پشت سنگرهای پنهان و به دور از رسانه ها و در محدویتهای شدید
و غریب از خاک وطن افتاده بودیم ولی این شرایط حتی لحظهای باعث نشد که ما از معنویات
خود دست بکشیم در واقع ما در اسارت برای خود یک جمهوری اسلامی کوچک درست کرده بودیم
همان طور که در جشنهایمان هم این را نشان دادیم.
هنگامی که ما در موصل یک بودیم در
۲۲ بهمن سفره کوچکی انداختیم که در آن
شکل نشستن بچه ها شبیه آرم جمهوری اسلامی بود و برای هر مناسبتی برنامه داشتیم. من
حدود ۹ سال ماه رمضان را در اسارت
گذراندم یادم میآید اولین ماه رمضانی که اسیر بودم تیرماه بود و هوا به شدت گرم
بود. فشار تشنگی به حدی بیتابمان کرده بود که روزی چند بار با لباس زیر دوش حمام میرفتیم
تا کمی عطشمان کم شود. وعده غذایی که به ما میدادند به زور جلوی ضعفمان را میگرفت
ولی همان اندک غذا را هم با دیگران سهیم میشدیم.
در ماه رمضان کلاسها را تعطیل میکردیم
ولی کلاس قرائت قرآن برقرار بود. شبهای قدر اوج معنویت اسرا بود تا سحر بیدار میماندیم
و اعمال شب قدر رابه جا میآوردیم گرچه ما اسیر بودیم و مورد ظلم واقع شدیم و در
مکانی غریب از وطن افتاده بودیم با این حال روزه داری میکردیم و زبانمان از ذکر خدا
باز نمیایستاد.
جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)