قبل از سفارش کتاب با انتشارات موسسه پیام آزادگان تماس بگیرید.
شماره تماس: 88807015
معرفی کتاب
کتاب زمان ایستاده بود، اثر فرزانه قلعهقوند بهطور اختصاصی، به موضوع لحظهٔ اسارت آزادگان میپردازد؛ موضوعی که سالهاست از نگاه اهالی دفاعمقدس دور مانده است. از این منظر میتوان آن را کتاب کمنظیری در عرصهٔ دفاعمقدس نامید.
درباره کتاب زمان ایستاده بود
این اثر که خاطراتی از لحظه اسارت ۶۰ اسیر جنگ تحمیلی است نشاندهندهٔ بخش کوچکی از دردناکترین تجربههای جنگی است. تلخترین لحظهٔ زندگی غیورمردانی که در نابرابری اوضاع به اسارت درآمدند، ولی آزاده شدند ...
خواندن کتاب زمان ایستاده بود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
علاقهمندان به ادبیات پایداری، خاطرات شهدا و آزادگان جنگ تحمیلی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
جملاتی از کتاب زمان ایستاده بود
قبل از عملیات خیبر۱۶، حدود دو ماه و نیم در مهران بودیم. چهار روز قبل از عملیات، با بیستوسه نفر، از مهران حرکت کردیم سمت سایت پنج. دو روز آنجا بودیم. بعد ما را بردند سمت دشت هویزه. منطقه وسیع و پرآب و علف بود. در سوزوسرمای دمدمای صبح، سوار قایقها شدیم؛ قایقهایی که فقط هجده نفر گنجایش داشتند. به ما گفتند:
«حدودِ یه شبانهروز باید تو آبهای هور باشین و بعد از اینکه رسیدین خشکی، دو ساعت اونجا بمونین و بعدش برین سمتِ شهر القرنه؛ بعد از تصرف القرنه، در جادهٔ العماره-بصره پدافند کنین. قایقهایی که شما رو میرسونن به ساحل، بعد از اون برمیگردن و دیگه هیچ وسیلهای نیست که شما رو بیاره عقب.»
میدانستیم راه برگشتی نداریم.
قایقها پشتسرهم روی سینهٔ آب شیار میکشیدند و پیش میرفتند. تقریباً بیستویک ساعت در راه بودیم. ساعت حدود سه نیمهشب که یکدفعه قایقهای جلویی ایستادند. توقف حدود پنجاه دقیقه طول کشید. ما قایق آخر بودیم. ترس داشتیم نتوانیم در ساعت مقرر برسیم. قایقران را با هزار مکافات راضی کردیم که برویم جلو. میخواستیم ببینیم چه خبر شده است؟
از لای نیها حرکت کردیم تا رسیدیم سرِ تیپ. معلوم شد قایقهای اول و دوم خراب شدهاند. بچهها در حال تعمیر آنها بودند. نصفِ تیپ، قبل از خرابشدن قایقها رفته بود. بیسیم زدیم به فرمانده۱۷ و جریان را گفتیم. خبر هولناکی بود!