چیزی جز ترس و سردرگمی نداشتم. اما دیدار با حاج آقا ابوترابی به من یاد داد که چگونه میان تاریکی، نور را پیدا کنم.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، مراسم "عصر خاطره الماسهای درخشان"، نخستین گام از پروژه جدید مؤسسه پیام آزادگان استان تهران برای بازگو کردن خاطرات آزادگان از دوران اسارت، به موضوع اعتراضات ۸ آذر ۱۳۶۱ در اردوگاه موصل اختصاص داشت. این اعتراض، که در برابر طرح جداسازی اسرای بسیجی از ارتشی توسط عراقیها شکل گرفت، نقطهای درخشان در تاریخ مقاومت آزادگان است.
حجتالاسلام حسین مولایی، یکی از آزادگان حاضر، در این مراسم گفت: «همهچیز از آن روز شروع شد؛ روزی که من به همراه ۲۲ نفر دیگر، به اسارت دشمن درآمدیم. انگار همهی دنیا روی سرم خراب شده بود. ما را به زندان بغداد بردند، جایی که دیوارهایش بوی غم و دلتنگی میداد. هنوز از شوک اسارت بیرون نیامده بودم که شنیدم قرار است به اردوگاهی در موصل منتقل شویم.
اما درست در همان روزهای تلخ و سنگین بغداد، حادثهای عجیب اتفاق افتاد. حاج آقای ابوترابی را دیدم، مردی که نگاهش مثل نور بود و صدایش آرامشی به دل میریخت. تا چشمش به من افتاد، پرسید: «آقا جان، شما طلبه هستید؟»
از ترس و سردرگمی جواب دادم: «نه، حاج آقا.
گفت: «یعنی هیچ نخواندی؟»
سرم را پایین انداختم و گفتم: «چرا، وقتی بچه بودم چند کتاب خواندهام.»
نگاهش عمق وجودم را میکاوید. گفت: «آقا جان، وقتی به اردوگاه رفتی، سعی کن با عراقیها درگیر نشوی. این را به دیگران هم بگو. اگر درگیر شوید، هر چند روز یکبار باید جنازهی این بچههای مثل دستهگل را از عراقیها تحویل بگیریم.»
حرفهایش مثل وصیت در گوشم نشست. چند روز بعد ما را به اردوگاه موصل بردند. نزدیک آذرماه ۶۱ بود که حادثهای دیگر پیش آمد. فرمانده تیپ، که حدوداً ۳۰ ساله بود، نقشه کشید درها را بشکنند و پتوها را آتش بزنند تا بهنوعی با عراقیها مقابله کنند.
نزد او رفتم و گفتم: «این کار را نکنید. نباید با عراقیها درگیر شویم. آنها شلیک میکنند و بچهها را شهید میکنند. بعد چه میشود؟»
اما او با لحن مختص خودش گفت: «پس در جبههها که اینقدر شهید میدهیم، آن وقت چه میشود؟»
آرام و محکم جواب دادم: «آنجا ولیفقیه هست، دستور میدهد و شرایط فرق میکند. اینجا جبهه نیست.»
او نگاه عجیبی به من انداخت و گفت: «مولایی، تو آدم ترسویی هستی. ما باید با عراقیها مقابله کنیم.»
اما من هرگز آن توصیهی حاج آقا ابوترابی را فراموش نکردم. میدانستم که در آن لحظه، صبوری و حفظ جان بچهها مهمتر از هر چیز دیگری است.
گفتنی است؛ این اعتراضات، که با شهادت سه آزاده به نامهای حجت یارمحمدی (عمو حجت)، سید علیاکبر هاشمیان و محمد حسینزاده همراه شد، بخشی از تاریخ مقاومت آزادگان ایرانی در برابر ظلم و فشار عراقیها است. حجتالاسلام مولایی در پایان تأکید کرد که این اتحاد و ایستادگی، نماد ایمان و استقامت آزادگان بود.
این مراسم با حضور آزادگان سرافراز از جمله اصغر صالحآبادی، محمدتقی طباطبایی، محمدباقر علی، حمید شمسالهی، رضا شملی، عبدالله سرابی، حسن یوسفی، محمدرضا رنگینکمان، رسول عمادی، رمضان استادیان، حسین مولایی و اکبر حسینی برگزار شد و آغازگر پروژهای ارزشمند برای ثبت و انتقال خاطرات آزادگان است.
انتهای پیام/
برای ورود به ویکی آزادگان اینجا کلیک کنید / www.wikiazadegan.com