وقتی اسرا اطلاع یافتند که حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی از سوی خبرگان رهبری انتخاب شدهاند؛ به قدری امیدوار و خوشحال شدند که نمیتوانم آن را وصف کنم.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، از روزهای نخست دفاع مقدس این واقعه با مجاهدتهای آشکار و پنهان
رزمندگان در عرصهها و جبهههای مختلف همراه بود.
برخی از آن وقایع به دلیل
نزدیکی و قرابتهای موجود و رسانهای بیشتر برای عموم مردم برجسته شد اما
در این بین؛ برخی از رخدادها به دلیل مهجوریتهای ذاتی آن وقایع کمتر بدان
پرداخته شد. حماسهآفرینی آزادگان در اردوگاههای رژیم بعث عراق از جمله
اتفاقاتی است که کمتر مورد توجه افکار عمومی جامعه ایرانی واقع شده است.
حماسههایی که گاه تا پس از دفاع مقدس ادامه یافت و کسی از آنها اطلاع
نیافت؛ مثل سوگواری آزادگان در شرایط دشوار اسارت در ارتحال امام خمینی
(ره).
بر اساس آنچه که ذکرش رفت و به مناسبت سی و چهارمین سالگرد ارتحال امام
خمینی (ره) در ادامه گفتوگو با حجتالاسلام «غلامحسین کمیلی» آزاده دفاع
مقدس را در ادامه میخوانید.
در چه سالی و در کدام منطقه عملیاتی؛ به اسارت نیروهای رژیم بعث درآمدید؟
در دوران دفاع مقدس در دو مرحله طی سالهای ۱۳۶۲ و ۱۳۶۳ بهعنوان طلبه
بسیجی به جبهه اعزام شدم که مرحله دوم که با عملیات «بدر» همزمان شده بود
اسفند ۱۳۶۳ در «شرق دجله»، پس از مجروحیت به اسارت نیروهای بعثی درآمدم.
بعثیها ابتدا اسرا را به استخبارات در بغداد میبردند و بعد از بازجویی
آنها را بین اردوگاههای کشور عراق تقسیم میکردند. من ابتدا به اردوگاه
«الرمادیه ۳» و بعد از مدتی تا پایان اسارتم در شهریور ۱۳۶۹ که نزدیک به شش
سال میشد، به اردوگاه «الرمادیه ۲» یا کمپ ۷، که به «بینالقفسین» نیز
مشهور بود، منتقل شدم.
در آن ایام نقش حضرت امام خمینی (ره) در هدایت معنوی رزمندگان، به ویژه آزادگان چگونه بود؟
طبق فرمایش امام خمینی (ره) در دوران دفاع مقدس، جنگ بین جمهوری اسلامی
ایران و رژیم وقت عراق جنگ بین حق و باطل بود. در چنین رخدادی حضور مردم در
جبههها و همچنین مدیریت کلان و عظیم دفاع مقدس توسط امام راحل فوقالعاده
برجسته بود. به بیان دیگر؛ آن نَفَس گرم و اخلاص امام خمینی (ره) همه
دلهای عاشق، شیفته و شیدای اسلام، قرآن و مکتب اهلبیت (ع) را عازم
جبهههای حق علیه باطل میکرد. این عامل برای ما رزمندگان، چه در دورانی که
در جبهههای نبرد حضور داشتیم و چه در دورانی که به اسارت نیروهای دشمن
درآمدیم، بسیار انگیزهبخش بود. ما همواره دلگرم بودیم به اینکه پس از
توکل بر خدای متعال؛ سایه امام خمینی (ره) بر سر ماست و جبههها با فرمان
ایشان مدیریت میشوند. اسرا همیشه در آن دورانی که اسیر بودند برای حفظ
سلامتی امام خمینی (ره) دعا میکردند و آرزو داشتند که پس از رهایی از
چنگال رژیم صدام؛ جمال دلآرا و نورانی ایشان را رویت کنند.
در ایام اسارت چگونه از اخبار داخلی ایران مطلع میشدید؟
در اردوگاه «الرمادیه ۲» آزادگان چند منبع برای دریافت اخبار داشتند.
اولین منبع اخبار رادیویی عراق بود؛ یعنی در اردوگاههای بعثی؛ به وسیله
بلندگو اخبار عراق به زبان عربی برای اسرا پخش میشد. علاوه بر این؛
بعثیها برخی از روزنامههای داخلی و رسمی کشور عراق مثل «الجمهوریه»،
«القادسیه» و «الثوره» را در اردوگاه توزیع میکردند و ما از طریق آنها از
اخبار و رخدادهای ایران مطلع میشدیم. در صفحات این روزنامهها تصاویر
صدام حسین در حالات مختلف، چاپ میشد. همچنین روزنامه؛ «حقیقت» که سازمان
مجاهدین خلق آنرا چاپ میکرد بین آزادگان توزیع میشد.
آیا اسرای ایرانی به حدی به زبان عربی تسلط داشتند که بتوانند از طریق رسانههای عراقی از اخبار مطلع شوند؟
خیر، این طور نبود. در آن زمان تشکیلاتی بین آزادگان ایجاد شده بود که
اخبار عربی را پس از ترجمه تجزیه و تحلیل میکردند و سپس در ساعاتی خاص،
اخبار را به اطلاع اسرای ایرانی که به زبان عربی مسلط نبودند، میرساندند.
به رغم آنکه اخبار منتشر شده در رسانهها و جراید مذکور؛ یک طرفه و بر علیه
ایران بود و عراقیها سعی در پیروز نشان دادن خود داشتند اما آزادگان به
صورت غیرمستقیم متوجه اخبار داخلی ایران میشدند.
بیماری امام خمینی (ره) را از طریق رسانههای عراقی مطلع شدید؟
بله، بیماری ایشان از دو طریق برای ما قطعی شد؛ یکی بوسیله رسانههای
عراقی و دیگری از طریق ملاقاتهایی که برخی اوقات اسرا در بیمارستانهای
عراق با یکدیگر داشته باشند چراکه در برخی از اردوگاهها؛ آزادگان رادیو
داشتند و از طریق این رادیو که از چشم عراقیها مخفی بود در جریان اخبار و
تحولات داخل ایران قرار میگرفتند. وقتی که خبر بیماری امام خمینی (ره) بین
آزادگان عمومیت یافت؛ آنها برای شفا و سلامتی ایشان بسیار دعا میکردند.
بعثیها چه واکنشی به این خبر داشتند؟
بعثیها با توزیع روزنامههای وابسته به رژیم بعث عراق، که با تیترهای
نیشدار خبر بیماری امام راحل در آن برجسته شده بود، به صورت نرم و
غیرمستقیم به دنبال تضعیف روحیه اسرا بودند. بعثیها در این روزنامهها با
یک شور و شعف خاصی ایران پس از امام خمینی (ره) را سیاه ترسیم میکردند که
گویی پس از ایشان قرار است جمهوری اسلامی ایران سقوط کند و انقلاب نابود
شود! مشابه این مطالب از طریق برنامههای رادیویی که از بلندگوهای اردوگاه
پخش میشد، اعلام میشد. جنگ روانی بعثیها برعلیه آزاده از طریق
رسانههای مذکور فقط مختص ایام بیماری حضرت امام خمینی (ره) نبود بلکه
آنها پیش از این هم چنین دستورالعملی را در اردوگاهها اجرا میکردند.
آزادگان چگونه از رحلت امام خمینی (ره) با خبر شدند؟
به واسطه فعالیتهای فرهنگی مخفیانهای که در اردوگاه داشتم، که این هم
به دلیل سبقه طلبگیام بود، من و برخی دیگر از مسئولان آسایشگاهها، که
اصالتا اهل مناطق آذری زبان ایران بودند، از اولین نفراتی بودیم که در همان
ساعات نخست؛ در جریان ارتحال امام خمینی (ره) قرار گرفتیم چراکه معمولا در
ساعات ابتدایی روز، روزنامههای عراقی ابتدا در اختیار ارشدهای
آسایشگاهها قرار میگرفت. در آن مقطع ارشد آسایشگاه ما آقای «احد چمنی»
بود که وقتی روزنامه به دستش رسید، آمد و به من و برخی دیگر از آزادگان
اطلاع داد که روزنامهها با تیتر درشت نوشتهاند: «مات الخمینی»! مسئولان
آسایشگاه در شوری که با هم داشتنذ به این نتیجه رسیده بودند که خبر ارتحال
امام خمینی (ره) را در همان لحظات اولیه به اسرا اطلاع ندهند چراکه ممکن
است آنها از شنیدن این خبر شوکه شوند. مقداری که از روز گذشت و از طرف
دیگر هم وقتی که بلندگوهای اردوگاه خبر ارتحال امام خمینی (ره) را اعلام
کردند؛ کمکم سایر اسرا متوجه این خبر تلخ شدند.
واکنش آزادگان بعد از شنیدن خبر رحلت بنیانگذار کبیر
انقلاب اسلامی چه بود؟ آیا بعثیها علیه اسرا اقدام خاصی را انجام دادند؟
به محض اینکه خبر ارتحال امام خمینی (ره) عمومیت یافت؛ سراسر بند و
اردوگاه حزن و اندوه شد و آزادگان را گریه امان نمیداد. در آن ایام برخی
از اسرا در وصف شخصیت امام خمینی (ره) و همچنین به مناسبت ارتحال ایشان
اشعاری را سرودند و علاوه بر آن جلسات متعدد قرآنی برای ایشان برگزار شد.
عزای عمومی آزادگان در سوگ ارتحال امام خمینی (ره) خوف خاصی در دل نیروهای
بعثی انداخته بود؛ به طوری که آنها هرروز و تا پیش از ارتحال بنیانگذار
کبیر انقلاب اسلامی در ساعات مشخصی از بلندگوهای اردوگاه ترانه پخش
میکردند، اما وقتی که این اتفاق تلخ رخ داد به آنها دستور داده شده بود
که پخش روزانه ترانه را قطع کنند! آنها از اینکه اسرای ایرانی به دلیل
ارتحال امام خمینی (ره) دست به کار خطرناکی بر ضد بعثیها بزنند واهمه
داشتند. جو حاکم بر اردوگاه بواسطه عزاداری آزادگان برای پیر و مرادشان
آنقدر سنگین بود که بعثیها تا اربعین رحلت امام خمینی (ره) پخش ترانه را
تعطیل کردند!
واکنش آزادگان به خبر زعامت آیتالله خامنهای پس از امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی چگونه بود؟
در اردوگاهی که من در آن حضور داشتم آزادگان در همان ساعات اولیه از
انتخاب سریع رهبر پس از ارتحال امام خمینی (ره) مطلع شدند. وقتی آزادگان
اطلاع یافتند که حضرت آیتالله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی از
سوی خبرگان رهبری انتخاب شدهاند؛ به قدری امیدوار و خوشحال شدند که
نمیتوانم آن را وصف کنم. در آن مقطع از یک سو چشم و دل آزادگان در سوگ از
دست دادن امام خمینی (ره) گریان و اندوهگین بود و از سوی دیگر؛ وقتی
آیتالله خامنهای بهعنوان شخصیتی صالح و شایسته که خورشید جبههها بود
سکاندار حرکت انقلاب اسلامی شد مایه خوشحالی، امید و دلگرمی اسرا در شرایط
سخت اسارت شد.
انتهای پیام/
وَنَجِّنَا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ.