نمایندگان صلیبسرخ که وارد اردوگاه شدند حاجآقا به بچهها توصیه کرد برایشان ناهار تدارک ببینند. بچهها همان غذای اسارتی را آماده کردند و به گرمی از آنها پذیرایی شد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، وجود
سیدعلیاکبر ابوترابی برای آزادگان در اسارت یک نعمت بزرگ بود. گویی خدا
او را فرستاده بود تا در دوران سخت اسارت، مراقب جسم و جان و روح آزادگان
باشد.
اگر حضور سید آزادگان نبود، اسرای ایرانی
صدمات و لطمههای بزرگی از دشمن بعثی میخوردند. مرحوم ابوترابی با درایت،
بزرگمنشی و اخلاصش با جان و دل از آزادگان مراقبت میکرد و معتقد بود یک
اسیر ایرانی باید سالم به میهنش بازگردد. آنها که مرحوم ابوترابی را
دیدهاند از تأثیر بزرگی او در زندگیشان میگویند و معتقدند آشنایی با سید
آزادگان بزرگترین توفیق و لطف زندگیشان بوده است.
در کتاب «حجت اسلام» به کوشش بیژن کیانی و به روایت آزاده جلال جابریان آمده است:
نمایندگان صلیبسرخ که وارد اردوگاه شدند حاجآقا به بچهها توصیه کرد برایشان ناهار تدارک ببینند. بچهها همان غذای اسارتی را آماده کردند و به گرمی از آنها پذیرایی شد. خیلی خوشحال شدند و تشکر کردند. رئیس آنها با حاجآقا ملاقات کرد و طبق معمول در مورد مسائل و مشکلات اردوگاه با هم صحبت کردند. رو کرد به حاجآقا و گفت «ما میدونیم که اسرا در محرومیت بسر میبرن، شکنجه میشن، از خانوادههاشون دورن و مشکلات دیگهای هم دارن ولی با این وجود از نشاط بالایی برخوردارن، این با معیارهای روانشناسی جور درنمییاد، چه قدرتی به اونا این نشاط رو میده؟» آقای ابوترابی در پاسخش گفت «قدرت اسلام و قدرت ایمان به خدا انسان رو در سختترین شرایط مثل کوه استوار میکنه و بهشون نشاط و سرزندگی میده».
همینطور که صحبت میکرد، اشک از چشمان نماینده صلیبسرخ سرازیر شد. حاجآقا پرسید «چرا گریه میکنی» گفت «من یه محققم، دکترا دارم ولی تحت تأثیر تبلیغات غرب قرار گرفتهم. ملت ایران رو بد معرفی کردن، مشت نمونة خرواره، وقتی برگردم به خانوادهم این رو میگم و اگه تونستم در مورد ملت ایران کتاب مینویسم».
برای سفارش کتاب «حجت اسلام» اینجا کلیک کنید
انتهای پیام/
ای پروردگارم، هرگز چشم برهمزدنی مرا به خود وامگذار؛ نه کمتر از این و نه بیشتر.