«محمدعلی پردل» از رزمندگان هشت سال دفاع مقدس که رنج هفت سال اسیری در این دوران را هم متحمل شده پس از سالها مجاهدت در میدان رزم و دفاع از وطن، با تشویق سردار «حاج قاسم سلیمانی» کارآفرین شد.
پردل میگوید: قبل از ورود به سپاه، در شرکت معماری کار میکردم که آن زمان ماهی ۳۰ هزار تومان درآمد داشتم، اما به دنبال پول نبودم میخواستم جایی باشم که به درد انقلاب بخورد لذا آنجا را رها کردم و در حفاظت سپاه مشغول شدم.
سال 61 به مدت چهار ماه به جبهه رفته و در عملیات والفجر 3 شرکت کردم، دوباره سال 62 به مدت 9 ماه به جبهه اعزام شدم و در همان سال در عملیات خیبر، بهعنوان فرمانده گروهان، اسیر شدم.
در طول سالهای اسارت سعی میکردم به رزمندگان روحیه بدهم و پس از این مدت نیز در مرداد سال 69 به همراه تعدادی از اسرا به وطن بازگشتیم، سالها در مسئولیتهای مختلف در سپاه مشغول فعالیت بودم و سال 83 بازنشست شدم.
پردل میافزاید : به همراه خانواده در روستای مرزی بارنجگان که هشت کیلومتر با مرز افغانستان فاصله دارد مستقر شدیم و در آنجا مزرعه پرورش شترمرغ راهاندازی کردم و حدود ۶ هکتار هم پسته کاشتم.
با اینکه همه امکانات برای یک زندگی آرام در هر شهری که بخواهم برایم فراهم بود اما ترجیح دادم بقیه عمرم را در روستا زندگی کنم و به شهر و امکاناتش پشت کردم.
بعد از اسارت که برگشتم مدتی بهعنوان مسئول ستاد آزادگان قاین مشغول بودم، مدتی بعد فراخوان شدم برای مأموریت سیستان و بلوچستان به سپاه نیروی قدس و حدود ۳ سال با سردار رشید اسلام شهید سردار سلیمانی همکار بودیم.
کاشت پسته همداستان دارد، مأموریتی با سردار سلیمانی داشتم که ایشان به منطقه زیرکوه آمدند و در آنجا به من گفتند، اگر این منطقه در دست ما کرمانیها بود تماماً پسته میکاشتیم و همین موضوع انگیزه شد تا در آنجا پسته بکارم و هماکنون توسط مردم بیش از ۷۰ هکتار در بارنجگان زیر کشت پسته است.
چند سالی را جایی برای زندگی و کار انتخاب کردم که باد و طوفان شدیدی داشت و امکانات رفاهی در حد صفر بود، اما تحمل این مشکلات نه برای من و نه خانوادهای که هفت سال بدون سرپرست بار زندگی را بر دوش کشیده و سرافراز زندگی کردند سخت نبود.
وی میگوید :به این خرسندیم که در روستا بمانیم و تولیدکننده باشیم نه اینکه شهرنشین و مصرفکننده شویم، البته هماکنون مزرعه روستای بارنجگان را به یکی از اهالی روستا واگذار کردم و پروانه بهرهبرداری مزرعه در ۱۰ کیلومتری حاجیآباد برای پرورش شترمرغ با هزار و ۷۵ قطعه دریافت و راهاندازی کردم.
برای این مزرعه به دو میلیارد تسهیلات نیاز داشتیم، قرار شد وثیقه همان مزرعه باشد که بعداً شرایط فرق کرد که برای این مبلغ 3/5 میلیارد وثیقه میخواستند، اما چنین وثیقهای نداشتم و از دریافت آن منصرف شدم.
شرایط این وام خوب بود چون یک سال مشارکت و دو سال تنفس داشت و بازپرداخت آن هم ۶ ساله بود، اما بعد از مراجعاتی که به فرمانداری داشتم، نهایتاً ۶۰۰ میلیون وام به ما دادند، آن هم چه وام دادنی، پول را مرحلهبهمرحله میدادند که با نوسان قیمتها در بازار عملاً این ۶۰۰ میلیون، ارزش ۲۰۰ میلیون برای ما داشت، اما با همان حقوق شخصی مراحل کار را ادامه دادم، ساختمان آماده شد و مجوزها را هم دریافت کردیم.
هماکنون ۳۰۰ جوجه در مزرعه داریم و ۵۰ مولد که به صورت میانگین روزانه ۱۰ تخم میگذارند که ۵۰ درصد آن تبدیل به جوجه میشود.
به دلیل اینکه مجموعه هنوز کامل نشده است و کشتارگاه نداریم، شترمرغها به صورت تک کشتار میکنیم و لذا برای چرم و تخم آنها که ارزش افزوده بالایی دارد نمیتوانیم کاری انجام دهیم چراکه برای ما و کارخانه چرم هم صرف نداشت که یک پوست شترمرغ را برای دباغی بفرستیم.
در طول این سالها خانوادهام همراه من در این کار مشغول بودند، البته با راهاندازی این مزرعه هزار قطعهای نیاز به کارگر داریم و خانه کارگر هم ساخته شده است.
بعد از برگشت از سیستان، برای خدمت به منطقه خودم یعنی سپاه زیرکوه رفتم و اگر فراغتی ایجاد میشد کشاورزی میکردم.
پردل افزود : مسئولین باید از تولیدکنندهها حمایت کرده و لااقل گوشت شترمرغ را خرید تضمینی کنند، همانطور که گوشتهای برزیلی را خرید تضمینی میکنند، چرا برای واردات شوق بیشتری دارند.
به این فکر هستیم که چرخه کار را کامل کنیم و در آینده کشتارگاه هم ساخته شود و از گوشت، چرم، روغن و تخم شترمرغ استفاده شود و محصولات متنوع آن را عرضه کنیم.
با وجودی که مشکلات بر سر راه زیاد بوده است اما هرگز خسته نشدهایم و در این سالها هم که کارم را شروع کردم، اولین بار بود که وام گرفته و هیچوقت منتظر وام نبودیم
زندگی ما بسیار ساده است و همان حقوق بازنشستگی هم که دریافت میکنم، بخش عمده آن برای مزرعه صرف میشود.
با وجودی که جانباز ۳۵ درصد هستم اما از این موضوع نه برای خودم و نه فرزندانم استفاده نکردم و یک فرزندم در کنار خودم مشغول این کار است.