سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
کتابنامه آزادگان(۳۷)؛

معرفی کتاب «من علیرضا متولد اُپاتان»

معرفی کتاب «من علیرضا متولد اُپاتان»
این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری را روایت می‌کند که به اهتمام «پروین کاشانی‌زاده» به نگارش درآمده است.

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، کتابنامه آزادگان به معرفی کتاب‌هایی می‌پردازد که انتشارات پیام آزادگان تاکنون مبادرت به چاپ آن نموده است. در قسمت سی‌وهفتم این پرونده به معرفی کتاب «من علیرضا متولد اُپاتان» می‌پردازیم.

 

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

نویسنده: پروین کاشانیزاده  

نوبت و سال چاپ: اول، 1394 

ویراستار: امیرمحمد عباسنژاد

حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی

لیتوگرافی، چاپ و صحافی: سلیمانزاده

شمارگان: 1000 نسخه

قیمت پشت جلد: 130000 ریال 

تعداد صفحات: 316

شماره شابک: 8- 00- 8220- 600-  978

قطع کتاب: رقعی 

نوع کتاب: خاطره

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

 

معرفی کتاب، راوی و نویسنده

این کتاب خاطرات جانباز و آزاده آبادانی علیرضا داوری، را روایت میکند. این کتاب در شش فصل به اهتمام «پروین کاشانیزاده» به نگارش درآمده است. در این خاطرات رویدادها، مکان، زمان و اشخاصی که نام برده میشوند، همه ضمن واقعیت، در جای خود قرار دارد و بازنویسی آن توسط خاطرهنگار هیچگونه لطمهای به مستند بودن آن وارد نکرده است. کتاب فصل اول، از آزادی علیرضا داوری از بند اسارت آغاز میشود و در ادامه به یکی از بزرگترین چالشهای زندگی اُسرا پس از آزادی میپردازد. با فضای ایجاد شده خواننده با محل زندگی، کودکی و نوجوانی راوی خاطره آشنا شده و با جریان انقلاب و شروع مبارزات همراهی میکند. از فصلهای دو تا پنج شاهد چگونگی بهاسارترفتن و اتفاقات ریز و درشت در اردوگاههای مختلف خواهیم بود علیرضا داوری، در 18 بهمن 1361 در جریان عملیات والفجر مقدماتی به اسارت درآمد و سالهای اسارت خود را در اردوگاههای موصل و رمادی سپری کرد.

 

گزیدهای از محتوای کتاب

منافقین فهمیده بودند خیلی از اطلاعات و اتفاقات اردوگاه به ایران میرسد. عراقیها اصلاً متوجه کارهای بچهها نبودند، آنها خنگتر از این حرفها بودند. بچهها از چندین روش برای نامهنوشتن و ارسال خبرها استفاده میکردند، اول وارونوشتن، دوم برعکسنوشتن که از پشت صفحة کاغذ قابل خواندن بود؛ سوم با آب پیاز که وقتی زیر نور قرار میگرفت پیدا میشد وقتی این را فهمیدند، پیاز در اردوگاه ممنوع شد! وقتی با آب پیاز مینوشتیم نوشتهها مشخص نبود. نوشتهها به شکلی نامرئی بودند، چیزی روی صفحه نبود و شک نمیکردند. یک خط در میان مینوشتند. یک خط با خودکار یک خط با آب پیاز! افرادی که وارد بودند و میخواستند یک سری اطلاعات به ایران بفرستند، مینوشتند. اگر یکدفعه این کار لو میرفت.


برای سفارش کتاب اینجا کلیک کنید

 

 

۲۷ خرداد ۱۴۰۰
کد خبر : ۵,۴۴۹

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید