سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!
ماه‌ترین ماهِ اسارت(۵)؛

دل‌رحمی سرباز عراقی در ماه رمضان

دل‌رحمی سرباز عراقی در ماه رمضان
یک‌ سال بچه‌ها ماه رمضان نسبتا آرامی را پشت سر گذاشتند. دل بعثی‌ها لک زده بود برای یک تنبیه دسته‌جمعی و برگرداندن اوضاع به قبل از رمضان...

به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، اسارت رزمنده‌های ایرانی دربند رژیم بعث عراق در ماه رمضان ویژه‌تر می‌شد، در کنار سختی‌ها و مشکلاتی که سربازان عراقی برای اسرا به وجود می‌آوردند همدلی و ارتباط آن‌ها با معبود بیشتر می‌شد و این حال و هوا در ماه مهمانی خدا رنگ و بوی دیگری را به روزهای اسارت می‌داد. در ادامه خاطره‌ای از آزاده سرافراز رحمان سلطانی را در اردوگاه‌های عراق را می‌خوانید.

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال اینستاگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

جدیدترین اخبار آزادگان و ایثارگران را در کانال تلگرامی پیام آزادگان بخوانید. (کلیک کنید)

یک‌ سال بچه‌ها ماه رمضان نسبتا آرامی را پشت سر گذاشتند. دل بعثی‌ها لک زده بود برای یک تنبیه دسته‌جمعی و برگرداندن اوضاع به قبل از رمضان. اینقدر برای این‌کار عجله داشتند که حتی صبر نکردند که روز عید فطر سپری شود و همان اول صبح بدون هیچ دلیل مشخص و یا حتی بهانه گیری‌ای آسایشگاه به آسایشگاه می‌گشتند و اذیت می‌کردند.

از بخت خوب ما یک گروهبان دوم بنام «عوض» که دانشجو بود و معمولا همیشه یک کتاب دستش بود و کسی را نمی‌زد به ما برخورد. «عوض» اهل سنت و آدمی مذهبی بود و خودش روزه می‌گرفت. با یک کابل وارد شده و همه داخل آسایشگاه هفت به خط شدیم و دستور بشین برپا داد و با کابل به در و دیوارها می‌زد و داد و بیداد می‌کرد و مرتب می‌گفت ادامه بدید.

ظاهرا دستور تنبیه عمومی از طرف فرمانده اردوگاه صادر شده بود و حتما باید این کار انجام می‌شد. آنقدر بشین برپا رفتیم که تمام عضلات پاهایمان گرفت و «عوض» مدام می‌خندید، ولی حتی یک کابل به کسی نزد. این هم عیدی بعثی‌ها در روز عید فطر به ما بود، اما مصیبت‌ها دوباره بعد از عید شروع شد.


۲۸ فروردین ۱۴۰۰
کد خبر : ۴,۷۹۴
کلیدواژه ها: رمضان در اسارت,آزاده,آزادگان,خاطرات اسارت,رمضان,رحمان سلطانی

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید