برنامههای ویژه ماه رمضان تلاوت، حفظ و روخوانی قرآن بود و کلاسهای مربوط به شرح و تفسیر قرآن و نهجالبلاغه در آسایشگاهها برپا میشد.
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، ایام اسارت روایتی است که اتحاد مومنانه سربازان ولایت را تجلی بخشیده است. قصه مردان با اخلاص که در تنگنای اسارت جامه آزادگی و سرافرازی را برتن کردند. اکنون به بهانه ماه بندگی، قصد داریم تا پای خاطرات رمضانی آزادگان بنشینیم و از «رمضان به وقت آزادگی» بنویسیم. گفتوگوی اخیر «رمضان به وقت آزادگی» را با حجتالسلام علیاصغر صالحآبادی انجام دادهایم.
علی اصغر صالح آبادی از اهل جوین شهرستان سبزوار است. وی قبل از اعزام به جبهه، 8 سال طلبه حوزههای مشهد و قم بوده و در روز عید فطر سال 1361 در عملیات رمضان به دلیل مجروحیت به اسارت رژیم بعث در میآید. وی در زمان اسارت 22 ساله بوده است.
صالحآبادی روایت خود را از معمم شدن خود شروع میکند و میگوید: چهل پنج روز قبل از اسارت در عید نیمهشعبان به همراه طلاب حوزه علمیه مدرسه فیضیه قم، به جماران رفتیم و خدمت حضرت امام خمینی(رضوان الله) رسیدیم و بنده به دست ایشان معمم شدم.
وی بیان کرد: ابتدای اسارت را در موصل یک جدید و بعد از چندماه به موصل چهار منتقل شدیم و در آنجا با حاج آقای ابوترابی دیدار کردیم و یکسال هم در خدمتشان بودیم؛ سپس مدتی را در بغداد و تکریت گذراندیم و بعد در اواخر اسارت دراردوگاه صلاحالدین مجدد حضور حاجآقای ابوترابی را درک کردیم.
صالحآبادی از حال و هوای ماه رمضان در بین اسرا گفت و تصریح کرد: آزادگان متحد و پایبند به گرفتن روزه بودند و این امر برای نیروهای حزب بعث که مدام تبلیغ میکردند که ایرانیها مجوس هستند و اصلا مسلمان نیستند گران میآمد چرا که آنها مشاهده میکردند که در ماه رمضان چگونه اسرای ایرانی اهتمام به عبادت و روزه دارند.
این آزاده سرافراز افزود: همه در ماه رمضان به نحوی همپا و همیار بودند و حتی آنان که مریض بودند، رعایت میکردند که علنی با خوردن و آشامیدن این تصویر روزه داری آزادگان در اردوگاه بعثیها را حفظ کنند و حرمت این ماه را گرامی دارند؛ البته نیروهایبعثی سعی داشتند که به هر نحو شده این فضای شکل گرفته را بشکنند.
صالحآبادی به روایت خاطرهای از تلاش بعثیها برای برهم زدن اتحاد اسرا گفت و توضیح داد: در اردوگاهها معمولاً یکی از اسرا، نماینده آزادگان میشد که به «ارشد اردوگاه» معروف بود؛ در اوایل ماه رمضان بود که «ضابط خلیل» افسر ارشد عراقی به اردوگاه آمد و شروع به مکالمهای با ارشد اردوگاه ما کرد.
این آزاده سرافراز مکالمه بین ضابط خلیل و ارشد اردوگاه را به به شکل ذیل شرح میدهد و اشاره میکند که بعد از این مکالمه تیر افسر بعثی به سنگ خورد.
-ضابط خلیل: نظرت چیه که این گوشه اردوگاه قهوه خانهای راه بیاندازیم که هرکس خواست چای بخورد و برود برای خودش چای بریزد.
-آزاده ارشد اردوگاه: الان که ماه رمضان است؛ اگر تسهیلات رفایی میخواهید تدارک ببینید در غیرماه رمضان باشد.
-ضابط خلیل: همه که روزه نیستند و آنها برا چایی خوری بیایند.
-ارشد اردوگاه: آنهایی که نمیتوانند روزه بگیرند رعایت میکنند و حرمت ماه مبارک را به جای میآورند.
این آزاده سرافراز با اشاره به اجرای برنامههای محرمانه فرهنگی آزادگان گفت: برنامههای ویژه ماه رمضان شامل تلاوت، حفظ و روخوانی قرآن بود و کلاسهای مربوط به شرح و تفسیر قرآن و نهجالبلاغه در آسایشگاهها نیز برپا میشد؛ در بندها نیز طلبههای آزاده سخنرانیهای دستجمعی داشتند و به شکل محرمانه و ویژهای این برنامه ها برگزار میشد.
وی بیان کرد: از اتفاقات خاص ماه رمضان ماجرای افطار و سحر بود که وعده صبحانه به خواست ما به سحر تغییر زمان داده بود و چون آشپزها از آزادگان بودند این ماجرا زودتر تصویب شد.
حجت السلام صالح آبادی درباب زمان شرعی در ماه مبارک گفت: برای وقت سحر زمان قطعی و دقیق نداشتیم و وقت را تخمینی در نظر میگرفتیم؛ یک ربع تا بیست دقیقه زودتر سحری را تمام میکردیم و یک ربع دیرتر نماز صبح به جا میآوردیم و در این فاصله مناجات و قرآن داشتیم تا وقتی مطمئن شدیم وارد وقت نماز شدهایم، به صورت پنهانی نماز جماعت میخواندیم.
صالح آبادی با تأکید مجدد بر اینکه عراقیها تلاش داشتند که وحدت میان آزادگان را برهم بزنند و اتحاد شکل گرفته که برخواسته از اعمال عبادی بود را خدشهدار کنند، گفت: بعثیها این نیت شوم را به صورت غیر رسمی دنبال میکردند و سیاست رسمی آنان طوری بود که نشان بدهند برای ماه رمضان همراهی میکنند.
وی افزود: البته همکاری مختصری راجع به غذا داشتند و وعده ظهر را شب به اسرا میدادند ولی در کنار همکاریهای رسمی اینچنینی، بسیار سعی میکردند که ضربه بزنند.
انتهای پیام/