خاطرات بدونِ اغراق حسن تاجیکشیر جانباز و آزادهی بیادعا و متواضع از روستای حسنجهازی فاریاب کرمان
به گزارش روابط عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، کتابنامه آزادگان به معرفی کتابهایی میپردازد که
انتشارات پیام آزادگان تاکنون مبادرت به چاپ آن نموده است. در قسمت اول به معرفی کامل کتاب صدای شکستن استخوان میپردازیم.
نویسنده: حسن تاجیکشیر
نوبت و سال چاپ: اول، 1399
ویراستار:
طاهره
کیانی
حروفچین و صفحهآرا: افسانه گودرزی
لیتوگرافی، چاپ و
صحافی: شرکت
چاپ انتشارات وابسته به اوقاف و امور
خیریه
شمارگان: 1000
قیمت پشت جلد: 340000 ریال
تعداد صفحات: 215
شماره شابک: 0- 822051 – 600- 978
قطع کتاب: رقعی
نوع کتاب:
خاطره
معرفی کتاب و نویسنده
صدای شکستن استخوان خاطرات بدونِ اغراق حسن تاجیکشیر جانباز و آزادهای بیادعا و متواضع از روستای حسن جهازی فاریاب کرمان است که در 5 فصل رایت شده
است. حسن تاجیکشیر در 20 اسفند سال 1360 به اسارت درآمد وسالهای اسارات خود را در اردوگاههای
الانبار (کمپ 8 یا عنبر) سپری کرد.
گزیدهای از محتوای
کتاب
در
آمبولانس، من بودم و دو سرباز عراقی، که یکی راننده و دیگری نگهبان بود. وقتی از خیابانهای
شهر رد میشدیم، با دیدن مغازهها و مردمی که در رفتوآمد بودند دلم برای آزادی
تنگ شد. جلوی یک ساندویچفروشی، آمبولانس ایستاد. راننده پیاده شد و رفت بهطرف
ساندویچفروشی. با خودم گفتم حتی اگر در بیمارستان هیچ کاری برایم انجام ندهند،
رفتنش به خوردن یک ساندویچ خوشمزه بعد از دو سال میارزد. بیصبرانه منتظر بازگشت
راننده بودم. نگهبان درِ عقب آمبولانس را باز کرد که از آن بهعنوان میز استفاده
کند. راننده از راه رسید، ساندویچ و نوشابهها را گذاشت روی میز. یکی از ساندویچها
را خودش برداشت، دیگری را هم داد به نگهبان. برای من هیچ ساندویچی نخریده بود! با
اشتها شروع کردند به خوردن. آنها حتی به من نگاه هم نمیکردند. باد بوی ساندویچها
را آورد توی کابین آمبولانس؛ دهانم آب افتاد و دلم ضعف رفت. ساندویچ و نوشابهشان
را خوردند، با کاغذ ساندویچ سبیلهای چربشان را پاک کردند، بعد هرکدام سیگاری روشن
کردند، سوار شدند و راه افتادیم.
برای سفارش کتاب اینجا کلیک کنید