آزادگان به شدت درگیر مصائب و مشکلات فراواناند اما حقیقتاً دوست نداریم که این صحبتها باعث شود افرادی علیه جمهوری اسلامی سوءاستفاده بکنند.
به گزارش روابطعمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، پای صحبت یکی از آزادگان سرافراز نشستیم که ایشان در گفتگویی صمیمانه دغدغهها و مشکلات خود را با موسسه پیام آزادگان در میان گذاشتند.
بنده ۳۰ سال است هنوز به یک کار خوب نرسیدهام و از ما هیچ حمایتی نکردند. میبینم بیشتر انسان هایی که هیچ وقت با اسلام سازش نداشتند و دشمن اسلام بودند اما امروز هر کار خوبی است برای آنهاست. دولت هیچ حمایتی از ما نمیکند.
مشکلات ما در زمینه اشتغال است. پس از بازنشستگی ما، به دیگران چه پاداش هایی که می دادند و مرا در سن ۳۴-۳۵ سالگی، سال ۸۳، با چندرغاز حقوق بازنشست کردند.
پولهایی که حق ایثارگری من بود را اصلاً اعمال نکردند. سالها من در بنیاد جانبازان و جاهای دیگر پیگیری کردم و گفتم که "این وزارتخانه در حق ما چنین کاری کرده است. خدا را خوش می آید؟ حداقل شما در حق ما این پیگیری را بکنید." هیچ کاری ازشان بر نیامد. یعنی واقعاً نتوانستند حق ایثارگر را مطالبه کنند؛ ایثارگر را به حق خودش برساند.
چند سال بود که من زحمت کشیده بودم؛ دوندگی کرده بودم و بهشان ثابت کردم که از اینها طلبکارم. حتی مدرک تحصیلی مرا هم اعمال نکردند. من مدرک لیسانس داشتم و باید برای من فوق لیسانس اعمال میکردند. بالاخره دوندگی خودم با پیگیری خودم بالاخره اینها را قانع کردم که باید حق و حقوق مرا بدهند.
الان با اینکه چهار سال می گذرد از اینکه من آنها را قانع کردم که چه حقوقی داشتم اما یک ریال هم به من پرداخت نکردند. بابت این پولی که ثابت شد باید برای جبران خسارت به من می دادند.
شغل شریف شما در وزارت بهداشت چه بوده است؟
من در وزارت بهداشت کارشناس روابط عمومی بودم
پس از اسارت، به چه صورت وارد وزارت بهداشت شدید؟
در آن زمان شرایط به گونه ای بود که طبق دستورالعمل دولت، آزادگان را استخدام دستگاههای دولتی میکردند و به ادارات شهرستان ما هم لیست برنامه دادند که شما موظفید آزادگان را استخدام کنید. در آن زمان شبکه بهداشت شهرستان ما تعدادی از آزادگان را استخدام کرد که ما هم جزو آنها بودیم. بعد هم که من دانشگاه قبول شدم و به تهران آمدم. درسم را خواندم. انتقالی گرفتم و آنجا هم مسئول روابط عمومی بودم و بالاخره با این شرایط بازنشسته شدیم. الان من می بینم دوستانی که با من بودند مدرک سیکل هم نداشتند و اسارتشان نصف من هم نبوده، اما دو برابر من حقوق می گیرند.
من سالهای سال است که این قضیه را دارم پیگیری می کنم اما هنوز به نتیجه ای نرسیدم. انواع قول پیگیری در جلسات را به من میدادند. اما هنوز هیچ اطلاعی به من ندادند. اکنون پس از گذشت ۳ سال که متقاعد شدند باید حقوق من را بدهند هم هنوز خبری نشده است. هر بار هم که تماس گرفتم و پیگیری کردم گفتند حسابرسی به این مسئله کار دارد و زمان میبرد اما دو ماه دیگر به شما حقوقتان را میدهیم. الان دیگر پشیمان شده ام با این همه پیگیری که داشتم هر بار به من گفتند در دست بررسی است. حتی در این زمان سه نفر از مسئولین این قضیه بازنشست شدند!
درصد جانبازی شما چقدر است؟
چهل درصد. این هم خودش جفایی بود. با ۹ سال اسارت آن هم با وضعیت ما. الان با اینکه حدودا ۵۰ سالم است اما وزنم به اندازه وزن زمان اسارتم در عراق مانده است.
چون ما آن زمان بچه سال بودیم در سن پایین اسیر شدیم در آنجا فقط شرایط بخور و نمیر برای ما فراهم میکردند. اما اکنون که به این سن رسیدیم می بینیم که چقدر بدنمان تحلیل رفته است. چقدر خسارت به ما وارد شده است و داریم دچار مسئله و مشکل میشویم.
واقعاً نمیدانم. این همه این دولت به این بنیاد پول و اعتبار می دهد؛ اما جانبازی مثل من چرا باید اینقدر محروم باشد. الحمدالله خداوند به ما خیلی صبر و تحمل داده است وگرنه چه کسی می تواند این همه نامهربانی و جفا و کم لطفی ببیند.
اما حقیقتاً دوست نداریم که این صحبتها باعث شود افرادی علیه جمهوری اسلامی سوء استفاده بکنند. به شما اعتماد هم کرديم که به هر حال این صحبت ها را به آقایان مسئول انتقال بدهید که ذره ای انصاف و وجدان داشته باشند. اگر نمی توانند، عرصه را برای افراد توانمند خالی کند. اما اگر می توانند، واقعاً کاری بکنند و اجازه ندهند حق ما این گونه ضایع شود. اینقدر منت روی سر ماهاست و ملت تصور می کنند مملکت را به ما دادند. در حالی که خودمان میبینیم اینقدر در رنج و عذاب هستیم.
ما خودمان را شرمنده خدا می دانیم. مشکلات زیاد است اما کارهای ما الحمدلله به مو رسید اما پاره نشد.
*با هماهنگی با این آزاده سرافراز نام ایشان در این گزارش برده نشد.