سبد خرید
سبد خرید شما خالی است!

من را از مغازه‌ام بیرون آوردند و به جنگ فرستادند!

من را از مغازه‌ام بیرون آوردند و به جنگ فرستادند!
نیروهای ما وقتی عکس خانواده اسرای عراقی را در جیب‌هایشان می دیدند سعی می‌کردند آن‌ها را زنده نگه دارند و از آن‌ها مراقبت کنند.
به گزارش  روابط‌عمومی مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان، به‌مناسبت هفته دفاع مقدس هر روز برنامه‌های گوناگونی در غرفه مؤسسه فرهنگی پیام آزادگان تهران در باغ موزه دفاع مقدس برگزار می‌شد، قبل از شروع یکی از این برنامه‌ها، با یکی از مراجعین به غرفه آشنا شدیم. فردی که آزاده نبود ولی در جپهه حضور داشته و در زندان‌های ایران از اسرای عراقی دیدار و مراقبت می‌کرده است. او را به گفت‌وگویی کوتاه دعوت کردیم که در ادامه آمده است.

 

لطفا خودتان را معرفی کنید؟
به نام خدا شهریار کبیری هستم متولد سال 1339
 
آقای کبیری نوع نگاه شما به غرفه و دیدن خاطرات دفاع مقدس طوری بود که گویی یاد خاطره‌ای را در شما زنده کرده است. خاطره ای دارید که برای ما تعریف کنید؟
من آزاده نیستم اما در میان اسرای عراقی در زندان های ایران حضور داشتم. یادم می‌آید عملیات ثامن‌الائمه تعدادی اسیر گرفتیم که جای نگه داشتن آن ها را نداشتیم، آن‌ها را به زندان جدید کارون منتقل کردیم (در اهواز)، آن ها اکثرا بعثی بودند که تعدادی از آن‌ها کارگر بودند.
با آن‌ها که صحبت می‌کردیم عنوان می‌کردند که به اجبار آمدند. یکی از آن‌ها کارگر خیاطی بود و می‌گفت که من را به زور از داخل مغازه بیرون آوردند و به جنگ فرستادند.
وی ادامه داد: تعداد زیادی از اسرای عراقی سنی بودند و چون رابطه رزمندگان ما تاثیر زیادی روی آن‌ها گذاشت از 120 اسیری که از عراقی ها داشتیم تقریبا 80 نفر آنها بیان می‌کردند که ما شیعه هستیم اما نمی‌توانیم اظهار کنیم.
وی گفت: این بیشتر به علت تاثیر رفتار رزمندگان ما با اسرای عراقی بود، که باعث شد تعداد زیادی از آن ها نخواهند به عراق برگردند و از ترس نیروهای بعثی عراق خود را سنی معرفی کردند. زیرا صدام روی خوشی به شیعه‌ها نشان نمی‌داد.
 
رفتار نیروهای ما با اسرای بعثی به چه شکل بود؟
برخورد ما با اسرای بعثی به هیچ وجه قابل مقایسه با برخورد نیروهای عراقی با اسرای ایرانی نبود.
 شهید بیگی دوست صمیمی من بود و بعد از اسارت شهید شد. از نحوه برخورد نیروهای بعثی با او سوال کردم که شهید بیگی گفت ما برای آنها مثل سرگرمی بودیم آنها خود شیطان بودند.
اما من که در میان اسرای عراقی در زندان کارون در اهواز بودم می دیدم که نیروهای ما و پزشکان ما اگر حال اسرای عراقی وخیم بود برای درمان آن‌ها تمام تلاش خود را به کار می‌بردند و در پاره‌ای موارد که نیاز بود میان رزمنده ما و اسیر مجروح عراقی، ابتدا اسیر عراقی را درمان می‌کردند. اما علت دیگری که برای این کار به وضوح دیدم این بود که نیروهای ما وقتی عکس‌ خانواده اسرای عراقی را در جیب‌هایشان می‌دیدند سعی می‌کردند آنها را زنده نگه دارند و از آن‌ها مراقبت کنند.

 

2

 

۱۲ مهر ۱۳۹۹
کد خبر : ۱,۶۱۶
کلیدواژه ها: اسارت، آزاده، دفاع مقدس، جنگ تحمیلی، نیروهای بعثی

نظرات بینندگان

تعداد کاراکتر باقیمانده: 500
نظر خود را وارد کنید