قبل از سفارش کتاب با انتشارات موسسه پیام آزادگان تماس بگیرید.
شماره تماس: 88807015
مشخصات کتاب
نویسنده: بیژن کریمی
نوبت و سال چاپ: اول، 1390
ویراستار: مریم بیات
حروفچین و صفحهآرا: مریم مردانی
لیتوگرافی، چاپ و صحافی: پرتو- نگین
شمارگان: 2000
قیمت پشت جلد: 300000 ریال
تعداد صفحات: 356
شماره شابک: 9-55-5013-600-978
قطع کتاب: وزیری
نوع کتاب: خاطره
معرفی کتاب
این کتاب خاطرات آزاده بیژن کریمی، آزادة شهرکردی است. بیژن با پای راستی که زانویش گلوله خورده بود و کتفی که آن هم از گلوله دشمن بینصیب نمانده بود، به اسارت درآمد. در حالی که چند روز از مجروحیت و بیهوشیاش میگذشت، قاعدتاً او باید در این مدت از خونریزی یا گرسنگی و تشنگی تلف میشد، اما خواست خدا بود که زنده بماند. در همان لحظات اول اسارت یک سرباز جوان عراقی نارنجکی به سمتش پرتاب میکند که به شکل تصادفی تنها چند ترکش نصیب بیژن میشود. همینطور چند روز بعد یک افسر بعثی به قصد زدن تیرخلاص گلولهای به او شلیک میکند که به دست وی برخورد میکند.
بیژن کریمی سال 1366 در عملیات والفجر 10 در جبهة شمالی به اسارت دشمن بعثی درآمد. سالهای اسارت این آزاده در زندان الرشید و اردوگاههای تکریت 11 بهعنوان مفقودالاثر سپری شد.
گزیدهای از محتوای کتاب
یکی از سربازهای عراقی نزدیک کامیون رفت و در عقب کامیون را باز کرد. پایین پرید و با سرباز دیگر، یکی سر و دیگری پای جنازهها را می گرفتند و با شمارش یک، دو، سه آن پیکرها را به داخل کامیون پرتاب میکردند! خیلی دردناک و رنجآور بود.
با دیدن این صحنه گرسنگی و تشنگی، گرما و رنج و درد خودمان را فراموش کردیم. با بیرحمی تمام همانند اینکه کیسه باری را به داخل کامیون بیندازند، این جنازهها را که در غربت و اسارت با رنج بسیار شهید شده بودند، اینگونه داخل کامیون میانداختند.
خدایا اینها چه کسانی هستند. سربازان عراقی چنان قهقهه میزدند، انگار مسابقة پرتاب گذاشته بودند! وقتی به جمع خودمان نگاه کردم، دیدم هر کدام از بچهها همانطور که سر جای خود بیحال روی زمین افتادهاند، فقط اشک میریزند. کسی حرفی نمیزند.