- صفحه اصلی
- موسسه
- اخبار
- به دنبال یاران
- هیئت ها
- صوت و فیلم
- آزادگان شهید
- گفتگو
- تماس با ما
- از نگاه یاران
- پیوندها
درهای همیشه باز چاپ ۳

درهای همیشه باز
عبدالمجید رحمانیان
انتشارات پیام آزادگان
از سال ۶۳ در اسارتگاه موصل شمارة «۴» به بيماري كليه گرفتار شد. او بسيار محجوب و خوشرو بود. درد ميكشيد و تحمل ميكرد. بچهها هم دوستش داشتند. چهرهاش كه سرخ ميشد، نشانة شدت دردش بود.
درد كه ميكشيد در آسايشگاه «۶» دوستان زيادي دورش جمع ميشدند تا كمكش كنند. چهار سال بيمارياش اين گونه به درازا كشيد.
روزهاي اول از سوزش ادرار شروع شد. به روي خود نياورد. وقتي شديدتر شد، سراغ عيسي نظري رفت. او مسئول بهداري اردوگاه بود. بهداري اتاقي متروك بود، با دو ـ سه تخت و كمترين امكانات پزشكي و دارويي. پزشكان عراقي به غريب رضا قرصهاي آرامبخش و خواب آور ميدادند؛ اما هيچ فايدهاي نداشت. آنتي بيوتيكها هم بر ضعف او ميافزودند.
«دردم روز به روز شديدتر ميشد. وقتي تيم صليبسرخ آمد، نوبت گرفتم و به پزشكشان مراجعه كردم. او سفارش كرد كه مرا به بيمارستان شهر موصل بفرستند.
۸۵۰۰ تومان
اضافه کردن دیدگاه جدید